Get Mystery Box with random crypto!

‌روابط عاشقانه ـ خصمانه تا هنگامی که به شدت ارتعاش آگاهی حضو | عرفان و خودشناسی

روابط عاشقانه ـ خصمانه


تا هنگامی که به شدت ارتعاش آگاهی حضور دست نیافته اید، همه رابطه ها به ویژه روابط صمیمانه، به گونه ای عمیق، نارسا و در نهایت دچـار کـارکردی نا مناسب خواهند بود. ممکن است این روابط تا مدتی کامل به نظر بیایند، ماننـد هنگامی که «عاشق» هستید، اما بدون استثنا با بروز بحـث هـا، درگیـری هـا نا خشنودی ها و خشونت ها احساسی یا حتی جسمانی که با شـدت فزاینده ای تکرار می شوند، آن کمال ظاهری مختل می گردد. به نظر می رسد طولی نمی کشد که بیش تر «روابط عاشقانه» به روابط عشق - نفرت تبدیل می شود. آن گـاه عـشق در یک چشم بر هم زدن به حملات وحشیانه، احساسات کینه توزانه یا خودداری از مهر ورزی مبدل می گردد و این روندی عادی تلقی می شود. آن گاه برای مدتی، چند ماه یا چند سال، رابطه میان دو قطب «عشق» و «نفرت» در نوسان خواهد بود و همان اندازه که به شما لذت می دهد، درد هم می دهد. برای زوج ها اعتیاد به این چرخه روندی رایج است. زوج ها با داستان هایشان احساس زنده بودن می کنند. هنگامی که توازن میان دو قطب مثبت و منفی از بین می رود و چرخه منفی گرایی و تخریب با شدت و گستره فزاینده ای تکرار می شود ـ که این رویداد دیر یا زود پیش خواهد آمد ـ دیری نمی پاید که سرانجام، رابطه فرو می پاشد. ممکن است این گونه به نظر برسد که اگر فقط بتوانید چرخه منفی و ویران گر را از بین ببرید، آن گاه همه چیز بهبود می یابد و رابطه با زیبایی تمام برقرار و شکوفا می شود، اما حیف که چنین کاری ممکن نیست. دو قطب عـشق و نفرت به گونه ای مشترک لازم و ملزوم یکدیگر هستند. شما نمی توانید یک قطب را بدون قطب دیگر داشته باشید. قطب مثبت، قطب منفی متجلی نشده را در درون خود دارد. هر کدام از قطب ها در واقع دو روی همان عملکرد نادرست هستند. در این جا از آن چه که معمولاً رابطه عاشقانه رؤیایی نامیده می شود صحبت می کنم، نه عشق راستین که هیچ قطـب متضادی ندارد، زیرا خاستگاه آن فرا سوی ذهن است. عشق به صورت کیفیتی همیشگی هنوز پدیده ای کمیاب است، به همان اندازه که خود انسان ها آگاه کمیاب هستند. با این وجود هرگاه شکافی در جریان ذهن ایجاد شود، لحظه های گذرا و مبهمی از عشق، امکان پذیر است.
البته تشخیص کژ کاری در یک رابطه عشقی، ساده تر از بخش مثبت آن است و بی تردید شما منشأی منفی گرایی را در شریکتان آسان تر می توانید ببینید، تا در خودتان. این منفی گرایی ها به اشکال بسیار مانند حسادت، احساس تملک، مهـار کردن دیگری، کناره گیری، رنجش های ناگفته، نیاز به برحق بودن، حساس نبودن و غرق در خویش بودن، تقاضاها و نفوذ هایگ عاطفی، حساب گری، نیاز به جـدل، انتقاد، داوری، سرزنش یا حمله، خشم، انتقـام جـویی ناآگاهانه از دردی که در گذشته پدر و مادر بر شما تحمیل کرده اند و خشونت ها جسمانی ابراز می شود.
وجه مثبت این است که شما «عاشق» شریکتان هستید. در آغاز، ایـن حـالتی بسیار رضایت بخش به نظر می رسد. به شدت احساس سرزندگی می کنید، زیرا کسی به شما احتیاج دارد، شما را می خواهد و احساس خـاص بـودن بـه شـما می دهد. ناگاه موجودیتتان معنا پیدا می کند. شما نیز همین کار را برای او انجـام می دهید. هنگامی که با هم هستید، احساس کامل بودن می کنید. ایـن احـساس می تواند به اندازه ای عمیق باشد که جهان در برابرش بی رنگ و کم اهمیت شود.



اکهارت تله
نیروی حال
ص 174 و 175

@Khodshenasivo
عرفان و خودشناسی