「TAEKOOK♔ᴀʀᴄʜɪᴠᴇ」

2021-03-17 19:16:02
ー
#Gif ¦ #Jk
→
@KookvpH 𖤜᭄ Open / Comment

2021-03-17 18:16:03 Open / Comment

2021-03-16 22:58:24 انگشــت #وســطشത رو سمــت لبـای #حجــیم و ســرخ جیمیــن برد و #نوکشـــوᝡ به لبای #داغ پســرک فشــرد.
- #لوبᜰ نــداریم. مجــبورم از #بــزاق خـودت برای #گـشادتر کردن #سوراخــتᠢ اســتفاده کنم.
#جیــمین سر تــکون داد و بعـد از #لیسیــدن تک تک انگشــتاش برگشــت و #باســن᭝⟅ برهنشــو سمــت #کــوک گرفت.
-من آمــادم #ددی.
#جونگــکوک یه دور دیــگه #ماهیــچهୡ های به هم فــشرده شده #ورودیــش رو از نظــر گردونــد و به زمــانی #فــکرᏪ کرد که قــراره با هر نفســش آروم باز و #بســته᧖ شن.

نوک #آلتشــوೃ੭ چنـدین بار لای #باســن جیــمین کشــید و کلاهــک #دیکشــوᠢ به ســوراخ #تنگ و ملتهــب #پسرک فشرد.
#انگشــتاشوᏪ از پشــت دور #عضــو جیــمین حلقــه کرد و مجــبورش کرد برگـرده. #نــوک عضــوشو رو لبـای #جیـمینᝰ کشــید و زمـزمه کرد.
-دهنــتو باز کن. میخــوام حفره #خیســتو با دیک خودم #بفــاک بدم.ᜰ Open / Comment

2021-03-16 22:58:24 تهیــونگ رو روی #کاناپــه࿈ انداخــت و روش #خیمــه زد.
-بگــو از #ددیــتᜰ چــی میخــوای، #بیبــی.
#تهیــونگ نفــس عمــیقی کشــید و #بغضــش رو قــورت داد، #تتوآرتیســت جــوون پای چپــشو گرفــت و روی #شــونهᜰ خــودش انداخــت، سمتــش خــم شد و باعــث شد #پاهــاش بیــشتر از هــم #باز شــن.

#جونگکــوک دستـش رو روی گلــوی #تهیــونگ گذاشــت و با #جدیــت࿈ تــمام داد زد.
-حــرف بزن.
-به #فاکــم بده ددی. #خشــن و #هــارد. میــخوام تا یه #هفــتهᜰ حتــی نتــونم رو #پای خــودم وایســم و تــو-
صــدای باز شدن در #وســط جملــش اومد و هردو #بلافاصــله برگشتــن.
-شــ.شـما دوتا...دارین چــه #غلطــی میکــنین؟ᜰ Open / Comment

2021-03-16 22:58:24 درحـــالی که نـوک عضــو #حجــیمᝡ شــدش رو روی ورودی #باســن᧖ جانــگکوک تنظــیم میــکرد، با اشتــیاق به چشــمای #خــمارش زل زده بود و #آلتشــو به #پروستــاتୡ پسـر زیری میــفشرد.
-بلنــد #نالهᏪ کـن. بذار بفهــمم #عاشــق اینی که بین #پاهـات بکوبــم کــوک.
صــورتش جــمع شد و قــطره #عرقــی از لای موهــاش تا روی #پیــشونیشᠢ ســر خورد.
- #عاشقــشـــم
نالـه ی #شهــوتناکـش هــمزمان شــد با یکــ بار دیـگه ورود و خـروج #عضــوتهــیونگೃ੭ از #حــفره #تنــگ و #ملتهــبش.
-تــه، #آرومتــر . خواهــش میــکنم.ത Open / Comment

2021-03-16 22:58:24 دســتای پــسرکو از پشــت گرفـت و با #فــشار، #سینــهೃ੭ ش رو به دیـوار روبــروی چـسبوند.
-خواهــش میکنم یکــم آروم باش. من #تحــملشو ندارم.
#نالهᠢ ی پســرک بلنــد شد اما بـرای مرد #خــشنی که از پشـت نوک کفــشاشو روی عضــو نیمه #تــحریک شدش فــشار میداد، هیــچی مهم نبود.
-آروم بودن تو وجــود من جــایی نداره. اینو فرامــوش کردی؟ فقــط بذار از #باســنത #نرمــت که زیر مشــتام له میــشه و دیـدن #کامم که از #ســوراخ لعنــتیت بیــرون میریــزه لذّت ببرم.
سرشــو خم کرد و گاز محــکمی از شــونه پســر گرفت و با گرفتــن #عضــو ᠢ خودش توی مشتاش، نوکشــو روی #ورودیᝰ #تنــگ و دســت نخـــورده پسـرک تنظیم کرد.
-ف.فــقط یــکم آرومتــر خوا...
اجــازه تموم کردن جملشــو نداد. با فشـــار یک ضربــی که به #باســنᝡ پســرک وارد کرد حالا نیمی از #عــضو کلفت و #داغشــو تو ســوراخ تنگــش جا داده بود و برای خفــه کردن صدای ناله هاش #موهاشــو میکــشید تا لباشو روی لبای باریــکش جا بده. #سیلــی᭝⟅ محــکمی به طرف چپ #باسنــش کوبــید و داد زد:
-ســوراخ #لعنتـــیتو باز کن. ᝰ Open / Comment

2021-03-16 22:58:23 پوزخندی زد و به #چــهــره ی #ســرخ ∿ #بتــا خیره شد.
⸻ چیه... بهم نگو که بعد از هر #سـکــس ᥬ قراره #فــرامــوشــی بگیری...

انگشتاشو زیر چونه #تـهـیونگـــ ຯ گذاشت و #خــیــس ૬ زمزمه کرد .
"میدونی #ددی ᜰ زیر تخت چی داره بتا!؟"
ته به ارومی گوشه #لبــشــو ꘫ گزید و سرشو تکون داد.

⸻ چ...چی آقای #جئون ꢹ؟؟
"چندتا #اســباب‌بــازی برای #ولـــف ꤛ کوچولو و خوشگلش #بیبی ꢵ "
#کـــوک گفت و با انگشت #شـســت ꥁ گوشه لب بتا رو از زیر دندوناش در آورد.
⸻ قراره ولف #کــوچــولــو ະ کلی پیش #ددی 𖤩 باهاشون #بازی کنه ... Open / Comment

2021-03-16 22:57:21 𝑝𝑟𝑖𝑠𝑜𝑛 𝑜𝑓 𝑙𝑜𝑣𝑒

_ خم شو روی میز

+ هنوز زخمم خوب نشده #تهیونگ

_ دیگه برام مهم نیس

#جونگکوک رو روی میز خم کرد، تو یه حرکت شلوار و لباس #زیرشو پایین کشید لباسای خودشم درآورد، لباشو روی #گردن جونگکوک گذاشت و پوست لطیف گردنشو مکید #گاز گرفت همزمان #عضو نیمه سختشو بین لپای باسن جونگکوک میکشید

+ نکن تهیونگ... لطفاااا

تهیونگ جا خورد! جونگکوک داشت #التماسش میکرد؟!! پوزخندی زد و #دیکشو وارد #سوراخ پسر زیرش کرد جونگکوک از درد نالید... تهیونگ با فشار بیشتری همه ی دیکشو وارد کرد

میتونست #مرطوب شدن دیکشو از خون جونگکوک حس کنه توجهی به خونریزی #مقعد پسر و ناله های #دردناکش نکرد و بیرحمانه عضوشو درون جونگکوک کوبید

یه تاپ هورنی و خفن که باتم لجبازشو تنبیه میکنه از اون تنبیها که تا یه هفته نتونه راه بره ادامشو میخای؟ بمال رو لینک

join
https://t.me/joinchat/AAAAAEqND5etj5IOUvBCUA Open / Comment

2021-03-16 22:57:20 آبنباتو از #دهنش بیرون آورد و پرتش کرد بیرون...

+اوه این قراره حال بده

یه دستشو دور #دیکش حلقه کرد و شروع کرد به پمپ کردن یه انگشتشو داخل خودش کرد و نالید...
+اووووووهههههه... #تهیونگ خیلی حس خوبی داره

یه #انگشت دیگه ام وارد کرد و بلندتر ناله کرد

–جرئت نکن الان بیای میخام با هم بیایم

+لطفا تهیونگ ... بهم اجازه بده

–بیا... برام بیا Open / Comment

2021-03-16 22:57:20 #KADUNA
OMeGaVerSe، ROMANCE، SMUT

#جونگ_کوک با دیدن اون صحنه ، انگشت اشارش رو روی ورودی پسر کشید و با حس #خیسی دستش
با تعجب به مایع #لزج روی دستش نگاه کرد
تهیونگ خجالت زده سرش رو تو گردن #بتا قایم کرد

-: تو حتی خودتم #خیس میکنی؟! پس فقط اسم #آلفا رو با خودت یدک میکشی؟!

دوباره دستش رو سمت ورودی پسر برد #دایره_وار ورودیش رو میمالید و باعث میشد خیس تر بشه و حتی #نبض بزنه

-: دیگه چه کارایی میتونی بکنی ته؟



#جونگکوک همونطور که محکم و عمیق داخلش #ضربه میزد غرشی کرد:

پدر #بیچارت فکر میکنه الان تو مدرسه ای، ولی #روحشم خبر نداره داری اینجا #سرویس میدی

#تهیونگ چشماش رو بست و با برخورد عضو کوک به #پروستاتش بلند جیغ کشید

#آهههههه.... آههههههه همونجااااا

فیکی کاملاااا متفاوت تو ژانر امگاورس واسه خوندن این فیک جذاب بزن رو لینک ‌

https://t.me/joinchat/AAAAAEqND5etj5IOUvBCUA Open / Comment