Get Mystery Box with random crypto!

نامه هايي كه خواننده ندارند نامه ي بيست و دوم باور نمي كردم ا | استاتيرا

نامه هايي كه خواننده ندارند
نامه ي بيست و دوم

باور نمي كردم امسال را بدون تو به پايان ببرم، همين چند ماه پيش بود كه مي گفتي برايت از اميد بگويم داشتيم خاطره هايمان را وجب مي كرديم و مي خنديديم و دوست داشتنمان بزرگ تَر مي شد.
قرارمان اين نبود كه تو بروي و من ماندني شوم. تو كه مي داني جاده هاي يكطرفه چقدر تاريكند. هر چه چراغ روشن كني باز در سياهي غوطه ور مي شوي.
هنوز دوست داشتنت را هر روز صبح به گردنم مي آويزم و هر شب شبيه شي مقدسي لأي قرآن مي گذارم، مبادا كه حسادتي گل كند و عشقمان كم رنگ بشود!
هنوز هر شب قبل از خواب اميد را روي آينه مي نويسم و آينه اَي جلويش مي گذارم تا تكرار بشود و تكرار بشود تا بي نهايت ... بعد تكرارش را به رخت خواب مي برم و فكر مي كنم همين فرداست كه زنگ مي زني و من از كابوس تلخ نديدنت به آغوش گرم بودنت پرت مي شوم...
چه بگويم كه اين اسفند را اگر در بزرگترين مجمر دنيا هم بسوزانم دود نمي شود، چشم هيچ حسودي هم نمي تركد، بلاي رفتن تو هم بر نمي گردد،بس كه نبودنت را بغض كرده ام،بس كه نديدنت را گريه كرده ام! اشك هايم اسفند را خيس كرده اند ؛ و هيچ دانه ي معطر مرطوبي در مجمر نخواهد سوخت... اين اسفند هم در هيچ آتشي نمي سوزد و چشم هيچ حسودي هم كور نمي شود...
بلايِ رفتنِ تو هم بر نمي گردد...

#روشنک_آرامش