Get Mystery Box with random crypto!

از پنجره نگاهش به اسمون بود. هوا سوز داشت، اونم سیگارشو روشن ک | alirza

از پنجره نگاهش به اسمون بود. هوا سوز داشت، اونم سیگارشو روشن کرد. با حسرت به آسمون نگاه میکرد، متوجه بغض چشماش شدم ولی به روی خودم نیاوردم. به سیگاری که دود میکرد نگاه کرد بعدش یهو گفت: منم مثل این سیگار سوختم؛ ولی کاش میشد مثل همین سیگار زود تموم شد.
-شقایق