رمضان و تغییر نقطهی آغازین تغییر و تحول در باطن، تغییر د | 💖آرا مش قلب💖
رمضان و تغییر
نقطهی آغازین تغییر و تحول در باطن، تغییر در ظاهر است، به عبارت دیگر اگر نگاهکردن، سخنگفتن، سکوتکردن، گوشکردن، راهرفتن، نشستن، غذاخوردن و ... به گونهای مطلوب تنظیم شوند، احساسات، افکار و تصمیمگیریهایی معین و مطلوبی را در درون خواهند انگیخت.
در مسیر عملی ساختن تغییر ظاهر که منجر به تغییر در باطن میشود دو روش مؤثر است:
1- روش تلقین به نفس،
2- روش تحمیل به نفس.
تلقین به این معنی است که از طریق به زبانآوردن قولی معین، تغییری مقتضی در ضمیر پدید آید. البته تلقین فعلی هم به همین معنا مورد توجه است. تلقین قولی از هر دو حیث سلب و ایجاب مقام مهمی دارد، چه بسیار حالات باطنی منفی که در پسِ گفتههای بیمقدار در دل میرویند؛ و چه بسیار از همینگونه حالات که با داس سخن از صفحهی دل درو میشوند.
آثار ذکر زبانی اسماء حسنی سبب تصفیهی دل و باطن میشود: «وَ للهِ الأسْمَاءُ الْحُسْنَی فَادْعُوهُ بِهَا»(اعراف/180)؛ همچنین متواضعانه بر زمین گام زدن سبب فرودست جلوهدادن خود در ظاهر است: لسان ذاکر و قلب خاشع. در نماز شاهد هر دو نوع تلقین قولی و فعلی هستیم. در جمع هم به نحو شورانگیزی ترکیبی از تلقین قولی و فعلی را مشاهده میکنیم.
روش دوم: روش تحمیل به نفس که در این روش باطن انسان توسط ظاهر او ساخته میشود.
در این روش باطن گریزنده است و راغب به تغییر نیست. چرا که عبادت و بندگی را توشه نمیداند. بلکه بار میداند. این روش در حوزهی عمل است نه ایمان چون «لاإکْرَاهَ فِیالدِّینِ»؛ اما زمانی که ایمان در دل داخل شد باید آن را با انجام عمل در دل ثابت کرد.
جهاد و روزه دو نمونه برجسته از موارد به کارگیری این روش است که در هر دو تندادن به ناملایماتی است که مورد کراهت دل هستند (کظم غیظ، تحلّم) البته تغییر در باطن، آثارش در ظاهر آشکار خواهد شد.
بنابراین نه تغییر ظاهر و نه تحول باطن هیچکدام به تنهایی راه به جایی نخواهد برد: «وَ ذَرُوا ظَاهِرَ الإثْمِ وَ بَاطِنَهُ» (انعام/120).
لذا برای ایجاد تغییر در باطن باید بینشها را تغییر داد؛ بینش در مورد نظام هستی (دنیا، حقیقت انسان، مرگ و پس از مرگ) و سپس منش شد.
نشر مطالب کانال صدقه جاریه است شما هم سهیم باشید. جزاکم الله خیرٱ