2022-08-04 08:52:38
دیوهایی که در انجیل ذکر شدهاند شامل دو دستهاند: سِیریم (Se'irim) و شِدیم (Shedim). سیریمها موجوداتی پوشیده از مو هستند، بزانسانگونههایی (he-goat) که اسرائیلیان در فضای باز در پیشگاهشان قربانی نثار میکنند، و در برهوت بیابان در رقصاند. اغلب با جنها در فرهنگ عربی یکی انگاشته شدهاند و بنا به برخی روایات نسبتشان به عزازیل میرسد. شدیمها اما از نسل مارها یا دیوهای بهشکل مارند. در
تنخ نوشتهاند که یهوه خلقتِ آنها را آغاز کرده بود و قصد داشت آنها انسان باشند، اما آنها را کامل نکرد، چون در روز سبت به استراحت مشغول شد و پس از آن روز آنها را فراموش کرد. درواقع شدیمها ناقصالخلقهاند، هر چند میتوانند ــاگر بخواهندــ شکل انسانی به خود بگیرند. برای مثال
تلمود یکجا از آسمودئوس میگوید که صورت پادشاه سلیمان را به خود گرفت و مدتی به جای او حکمرانی کرد. با این حال، او هرگز پابرهنه دیده نشد زیرا نمیتوانست پاهایش را پنهان کند، چراکه گفته میشود شدیم دارای پا و چنگال خروس است.
«آن قومهایی را که خداوند دستور داده بود از بین ببرند نکشتند، بُتهای آنها را پرستش کردند و در نتیجه اسباب سقوط خود را فراهم کردند. آنها پسران و دختران خود را برای شدیمها قربانی کردند. خون پسران و دختران بیگناه خود را بهخاطر بُتهای کنعان ریختند و آن سرزمین را با خون آلوده کردند. به این ترتیب بهخاطر رفتار بد خود، ناپاک گشتند.» | عهد عتیق، مزامیر، ۱۰۶
در میان نوابغ تاریخ هنر این تنها فرانسیسکو گویا بوده که به جهانِ سیریمها و شدیمها علاقه داشته است. او درواقع سه پردهی مشهور با مضمون عشای سیاه (Black Mass) نقاشی کرده که در آنها مشخصاً سیریمها نقش پررنگی دارند. در پردهی
سبت ساحران یا بُز نَر بزرگ (سیریم بزرگ)، یکی از نقاشیهای عظیمی که گویا در اواخر عمر بر دیوارهای خانهاش کشید، شیطان بهشکل یک بز غولپیکر ــیک سیریمــ نشان داده شده که در محفل تعدادی جادوگر وحشتزده حضور دارد. گویا البته این مضمون را سالها قبل از اینکه به خانهی مشهورش ــخانهی مرد ناشنوا در حوالی مادریدــ نقل مکان کند در تابلوی
سبت ساحران (۱۷۹۸) هم کشیده بود. در این اثر هم یک سیریم در محاصرهی جمعی از ساحران وحشتزده و در یک چشمانداز مهتابی عقیم دیده میشود، با این تفاوت که سیمایش واضحتر است. درهرحال گویا این سیریم را چنان کشیده که گویی کشیش موجهی در حلقهی شاگردانش مشغول تعلیم و تعلم است. و در نهایت پردهی سوم تابلویی است که گویا در همان سال ۱۷۹۸ تکمیل کرد، مرد سِحر شده. در این نقاشی که گویا آن را با الهام از صحنهای از نمایشنامهی آنتونیو دی زامورا با نام
مردی که بهزور سحر شد، کشیده، قهرمان نمایشنامه، دون کلودیو، وحشتزده در تقلای روشن نگه داشتن چراغیست که از سوی یک سیریم بهاو پیشکش شده است. او چون باور دارد سحر شده و دوام زندگیاش وابسته است به روشنماندن یک چراغ، پیوسته برای کنترل شدت نور دستپاچه است. نوری که اگر خاموش شود، دون کلودیو توسط آن حیوانهای انساننما که در پسزمینهی نقاشی در حال رقصاند و ما برخلاف او میبینیمشان، مورد هجوم واقع شده و هلاک خواهد شد.
@CineManiaa | سینمانیا
2.9K viewsedited 05:52