Get Mystery Box with random crypto!

انگار مادرم گریسته بود آن شب چه روشنایی بیهوده ای در این دریچه | 🔸فروغ_فرخزاد🔸

انگار مادرم گریسته بود آن شب
چه روشنایی بیهوده ای در این دریچه مسدود سر کشید.
چرا نگاه نکردم؟
تمام لحظه های سعادت میدانستند
که دستهای تو ویران خواهد شد
و من نگاه نکردم.
تا آن زمان که پنجره ی ساعت
گشوده شد و آن قناری غمگین چهار بار نواخت
چهار بار نواخت
و من به آن زن کوچک بر خوردم
که چشمهایش, مانند لانه های خالی سیمرغان بودند.
و آنچنان که در تحرک رانهایش میرفت
گویی بکارت رؤیای پرشکوه مرا
با خود بسوی بسترشب میبرد...

#فروغ_فرخزاد
• @foroghfarokhzad •