شایدپرنده بود که نالید یا باد در میان درختان یا من که در براب | 🔸فروغ_فرخزاد🔸
شایدپرنده بود که نالید یا باد در میان درختان یا من که در برابر بن بست قلب خود چون موجی از تاسف و شرم و درد بالا می آمدم و از میان پنجره می دیدم که آن دو دست آن دو سرزنش تلخ و همچنان دراز به سوی دو دست من در روشنایی سپیده دمی کاذب تحلیل می روند و یک صدا که در افق سرد فریاد زد خداحافظ...!