2022-08-30 17:41:38
از داخل افغانستان
(فعال حقوق زنان از معدود فعالینی که در داخل افغانستان باقی مانده اند.)
تمایل دارم خاطرات خود را از نقض حقوق بشر و حقوق زنان می خواهم شما را شریک کنم از روز سیاه 15 آگوست برایتان بگویم.
از تعهدی بگویم که بر ما گذشت. ما همواره با نقض و خشونت از طرف سنت ها و باورها مواجه بوده ایم در این بیست سال دوره طلایی برای ما زنان گذشت. تا بتوانیم هویت خود را شناخته و ابراز موجودیت کنیم و در یک روز همه چیز نابود شد. زنان به عقب گرد بیست ساله برگشتند.
15 آگوست مثل روز عادی به دفتر خود رفتم، هر لحظه صدای ورود طالبان می آمدند..اما من هنوز نترسیده بودم زیرا فکر می کردم اجازه نمی دهیم آنان به کابل وارد شوند. کار خود را شروع کردم. تصادفا خانمی که دخترش قهرمان امنیتی بود و دخترش شهید شده بود به پیش من آمد و می گفت من نمی خواهم تو را هم مثل دختر خود از دست بدهم. من در فکر این بودم که حال این بانو چه حالی دارد و فکر می کند اگر دختر من شهید شده که طالبان دوباره برگردند و یا همه کسانی که بر علیه طالبان شهید داده بودند حال با پیروزی طالبان چه فکری دارند. این جواب برای من یکسال است که آزارم می دهد. خانم دیگری به من گفت که طالبان با ما زنان نظامی چه خواهند کرد. خانم دیگری نیز هراسان با مدارک به دفتر ما آمده بود که اسناد کاری خود را حفظ کنند. زنان اداره ما تا آخرین لحظه و با شجاعت در حال کار بودند..
وقتی از دفتر بیرون آمدم همکاران را دیدم که سرگشته اند. من به همکارانم گفتم برای من که زن هستم خطرناک تر است پس نترسید، ماتعهد داریم در روزهای سخت از ارزش های خود دفاع کنیم. اگر تسلیم شویم همه چیر را از دست می دهیم.
این خاطره کوچک من از شهامت زنان افغان است. وقتی ساعت 6 از کار برگشتم دیدم که طالبان با چهره های خشن خود بر شهر مسلط شدند. اما زنان در ادارات ماندند و هوز هم در حال مبارزه هستند.ما بی پناه رها شدیم. زنان نامی و شاغل در سیستم قضایی بیشتر از بقیه در معرض خطرند. من هر بار در خانه های مختلف به سر می برم و هر روز جای خودم را عوض می کنم.
طالبان به صورت خودسرانه بر زنان کارمند سابق حمله می کنند و از آنان اسناد کاری سابق خود را می خواهند.
از نظر طالبان جرم یک زن به خانواده اش هم منتقل می شود. مثلا کسی که برادرش در بخش نظامی کار می کرده ، برادر کوچک و یا کلا خانواده اش مورد شکنجه قرار می گیرند . این وضع برای همه کارمندان سابق نظامی و امنیتی و یا پلیس مشترک است. خانواده های بسیاری از ترس جان خود و خانواده شان در فشار روحی و روانی قرار دارند.
مبارزه ما زنان و بازداشت های پی در پی ما ادامه دارد و حقوقمان پایمال می شود. اما طالبان ادعا می کند که زنان در حال فعالیت هستند، اما واقعیت این است که این زنان معدود نیز با انواع توهین و خشونت روبرو است.
بعضی دانشگاه ها تنها سه روز در هته به دختذان درس می دهند، دختران معدود دانشجو نمی توانند با اساتید حرف بزنند. ترس و نا امنی دختران شاد ما در بر گرفته است. در خیابان پژمردگی زنان مشهود است.فشار علیه ما زنان از لحاظ اجتماعی تعصبات هر روز بیشتر می شود. اقلیت های مذهبی نیز تحت فشارند.
سلطه گرایی حق و حقوق ما را پایمال کرده در ایست بازرسی وقتی فارسی و دری حرف بزنیم مورد بازجویی قرار می گیریم که چرا پشتون حرف نمی زنیم. خود من برای فارسی حرف زدنم مورد بازخواست قرار گرفتم. حتی همسرم به مرا مواخده می کند که دیگر نباید حق و حقوقت صحبت کنی، برایمان خطرناک است.
کمک های حمایتی بین المللی نیز تنها به افراد مورد نظر طالبان می رسد. مثلا عنوان می کنند که کمک ها به هزاره ها و اقلیت ها نرسد و معمولا در میان پشتون ها توزیع می شود.
خشونت خانوادگی به علت فقر بیشتر شده است و سیستم قضایی وجود ندارد که به آن رسیدگی کند. قوانینی اجرا می شوند که تنها به نفع طالبان است، مانند قوانین مربوط به مالیات و غیره.
فساد گسترده تر شده و به دلیل نبودن رسانه ها دیگر افشا نمی شود و کسی برای بررسی و شکایت نیز وجود ندارد.
ما زنان در افغان در ناامیدی هستیم، و این خاطرات تلخ همواره باقی می مانند من امیدی به بهبود وضعیت زنان افغانستان ندارم زیرا موجودیت و سیستم طالبان هیچ چشم انداز مثبتی برای ما زنان وجود ندارد.
حمایت مردان از ما زنان ، نیز مورد خطر است آنان نیز تحت خشونت و فشارند، طالبان هر روزه مردان را نیز بازداشت می کنند. ادارات بسیاری به زندان های خصوصی تبدیل شده و مردان هر روز در آن شکنجه می شوند. یکی از دوستان من می گوید در اداره ای نزدیک ما شب ها از صدای فریاد شکنجه مردان و کودکان نمی توانیم شب را به صبح برسانیم.
@hamiorg
#انجمن_حامی
16 viewsedited 14:41