اینها چند معجون سیاه هستند: معجون پیکر بَدَوی؛ معجونی که حاوی | IR.HP
اینها چند معجون سیاه هستند: معجون پیکر بَدَوی؛ معجونی که حاوی خون تکشاخ و زهر مار است؛ معجون نوزایش؛ معجونی حاوی استخوان پدر که بیاطلاع او داده میشود، گوشت خدمتکار که با کمال میل داده میشود، و خون دشمن، که برای ساخت بدنی جدید برای جادوگری استفاده میشود که از جانپیچها استفاده کرده است؛ و معجون ناامیدی، معجونی به سبزی زمرد که در کاسهای سنگی قرار گرفته و جانپیچ گردبند در آن پنهان شده بود و نوشیدن آن، به خاطر تاثیر وحشتناکی که بر قربانی میگذارد، حسی شبیه به قرار گرفتن در حضور دمنتورها دارد.
اشیای سیاه
پیشگفتار کتاب پلیدترین جادو: «دربارهی جان پیچها که شریرانهترین نوع اختراعات جادویی هستند، نه سخنی به میان خواهیم آورد و نه اطلاعی خواهیم داد...» بعضی اشیاء را میتوان به کمک جادوی سیاه برای مقاصد متنوعی، طلسم کرد. به این اشیاء طلسمشده، مصنوعات جادوی سیاه یا اشیاء سیاه میگویند. موارد زیر از این دستهاند: کتابهای نفرینشده، دست افتخار، جانپیچ، گردنبند اوپال، وسایل موجود در خانهی خانوادهی بلک، قلمپر سیاه.
موجودات سیاه
بسیاری از موجودات جادویی را میتوان موجوداتی سیاه و تاریک دانست؛ و به دلیل خطری که برای همهی موجودات زنده دارند، موجب ترس و وحشت و نفرت بسیاری از جادوگران میشوند. برخی از این موجودات از این قرارند:
آکرومنتیولاها که عنکبوتهایی غولپیکر و آدمخوارند و پرورش آنها توسط وزارتخانهی جادو ممنوع شده است؛ باسیلیسکها که مارهایی عظیمالجثهاند، پادشاه مارها نامیده میشوند، نگاهی مرگآور دارند و دشمن خونی عنکبوتها هستند؛ بانشیها، موجودات بومی ایرلند و اسکاتلند که ارواحی اسکلتمانند هستند و صدای جیغشان مرگآور است و میتوان به کمک معجون خندهآور با آنها مقابله کرد؛ لولوخورخورهها که موجوداتی تغییرشکلدهنده هستند و شکل بدترین ترس هر فرد را به خود میگیرند؛ دمنتورها، که از خوشحالی انسانها تغذیه میکنند، حس افسردگی و ناامیدی را در هر انسانی که نزدیکشان باشد برمیانگیزند، و بوسهشان روح انسان را از بدن خارج میکند و سرنوشتی بدتر از مرگ را رقم میزند؛ زردمبوها، شیاطین آبزی کوچک و شاخداری به رنگ سبزکمرنگ که با انگشتانشان قربانی خود را خفه میکنند؛ عجوزهها (هَگها)، که شبیه به جادوگران زشتی با زگیلهای فراوان هستند، از بچهها و جگر خام تغذیه میکنند و بعضیهایشان وانمود میکنند پرستار بچه هستند؛ اینفریوسها که بدنهایی مرده هستند و توسط جادوگران سیاه دوباره به پا میخیزند اما با ارواح تفاوت دارند؛ آبسکیوریالها، جادوگران جوانی که سرکوب شدن جادویشان به پرورش انرژی تاریک و انگلیای در درون آنها منجر شده و اکثر آنها پیش از ده سالگی میمیرند؛ خونآشامان که به ظاهر انساناند و با گاز گرفتن گردن قربانی از خون او تغذیه میکنند؛ گرگینهها که با ظهور هر ماه کامل به موجودات گرگشکل وحشیای تبدیل میشوند و به شدت مورد تحقیر جامعهی جادویی هستند.
جادوگرانی از که از جادوی سیاه استفاده میکنند بارناباس دوریل، دلفینی، دلورس آمبریج، اگبرت وحشتآور، اکریزدیس، امریک پلید، گلرت گریندلوالد، گودلوت، گورملا گانت، هروارد، لوکسیاس، مروین بدجنس، نارسیسیا مالفوی، کوییرینس کوییرل، تام ریدل یا لرد ولدمورت، سالازار اسلیترین.
اسرار سیاهترین هنر اثر اول بولاک، پلیدترین جادو اثر گودلوت، نفرینها و ضدنفرینها اثر پروفسور ویندیکتوس ویردیان، طلسمهای ساده برای آدمهای پرمشغله و گیج، نفرینهای نابخشودنی و مفاهیم قانونیشان، راهنمای عنبالثعب برای ارتباط با مردگان، صعود و سقوط هنرهای سیاه.
داستانهای جادوگری
در کتاب قصههای بیدل نقال، جادوگر داستان قلب پشمالوی جادوگر، از نوعی جادوی سیاه استفاده کرد تا قلب خود را از جا در آورد و مطمئن شود که هرگز عاشق نمیشود؛ و بدین صورت توانست بدون عضو حیاتی بدنش زنده بماند.