گفت دانایی که گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر
لاجرم جاری ست پیکاری سترگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ
هر که با گرگش مدارا می کند
خلق و خوی گرگ پیدا می کنند
در جوانی جان گرگت را بگیر
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر
روز پیری گر چه باشی همچون شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر
مردمان گر یکدیگر را می درند
گرگهاشان رهنما و رهبرند
آن ستمکاران که با هم محرمند
گرگهاشان آشنایان همند
گرگها همراه و انسانها غریب
با که باید گفت این حال عجیب
https://t.me/joinchat/H4U6shWeHyogbiwfDehc2Q