در روستا چشمهای آبی یک نفر منتظرند تا تو از نا کجا آباد بیایی شعری بخوانی مرثیه ای برای او که وقتی می رفت جیبهایش پراز بوسه بود ولبهایش پر از شیرینی روستا سکوت کرده است زیر سنگ سرد چشمهای خالی یک نفر از یادش رفته است. #سودابه_زنگنه @magazine3noghteh 771 views15:47