`𝑚𝑎𝑔ℎ𝑧𝑒 𝑘ℎ𝑎𝑠𝑡𝑎𝑚´

2022-11-21 14:36:38 راستش نمیخوام بگما ولی کاش برگردم به اون روزایی ك ِ صبحم با پیام ِتو ُ شروع میشد :)) Open / Comment

2022-11-21 08:08:25 yoυ’ll вe ѕмoĸed вeтween
                        мy cιgareттeѕ

لا به لاي سیگار من دود میشي میري هوا!

Open / Comment

2022-11-21 08:03:55 Open / Comment

2022-11-20 22:32:01 سرد بود ، خیلی سرد ، داشت میلرزید ، کمک میخاست ، توجه میخاست ، محبت میخاست ، ولی هیچکس به دادش نرسید یخ زد . .
و اون قلبم بود :) Open / Comment

2022-11-20 14:13:27 درد بودی، درمون نبودی(: Open / Comment

2022-11-20 14:11:36 هیس بزار حرفمو بزنم.
اشتباه من چی بود؟
اینکه خیلی دوست داشتم؟
یا اینکه هر بار باهات حرف میزدم مثل خلو چلا میشدم؟
مثل بچه ها باهات رفتار میکردم؟
با یه پی امت کلی ذوق میکردم؟
خب ادمایی مثل من حصله سر برن دیگه.!
بگو اشتباه من چی بود.؟
اینکه خواستم فراموشت کنم و همه چی خرابتر شد؟
اینکه با شوق و ذوق از عشقم نسبت بهت برای رفیقم میگفتم؟
اینکه میخاستم همیشه خندون ببینمت؟
یا اینکه اخلاقم با تو خیلی متفاوت تر از بقیه بود؟
شایدم بخاطر اینکه بعد این همه مدت دارم برات مینویسم؟
اره همه ی اینا اشتباه من بود ولی فقد بهم بگو چجوری فراموشت کنم تا دیگ اشتباهی نکنم :) Open / Comment

2022-11-20 13:29:36 میدونی فقط اون بار اول سخته ، اون بار اولی که از ته دلت عاشق میشی ، وابسته میشی ، غرق میشی تو یه مشت رویا که با اون تو ذهنت میسازی و باهم کلی خاطرات قشنگ و زشت می‌سازید ولی یهو... یهو انگار پرت میشی پایین و همچی خراب میشه.
اون میره و تو میمونی با همون خاطرات لعنتی که از هزارتا سم کشنده خطرناک تره...
اون میره و تو میمونی با همون رویاهای مزخرف که هیچکدوم به واقعیت تبدیل نشد...
و تمام این اتفاقات رو فراموش خواهی کرد
خیلی دیر اما بالاخره فراموش خواهی کرد
و بعد از آن دگر هیچ چیزی قلب تورا نمیشکند
رفتن هیچ معشوقه ایی تورا آزار نخواهد داد
و داستان تمام خواهد شد! Open / Comment

2022-11-19 20:56:19 ایتالیاییا به کسی که توو دلش پرُ غمه ولی می‌خنده،که اندوهشو قایم کنه و کسی رو ناراحت نکنه، می‌گن:
«eccedentesiast»
یعنی یه کلمه‌ی فسقلی کل بیتِ
"خنده بر لب می‌زنم تا کَس نداند راز من!
ور نه این دنیا که ما دیدیم خندیدن نداشت"
رو توو دل خودش جا داده.
زیبا نیست؟! Open / Comment

2022-11-19 20:39:41 :)) Open / Comment

2022-11-19 20:39:19 لبخند میزد، میگفت و میخندید :
‹‍ سر به سر بقیه میزاشت، اطرافیانش رو بغل میکرد .
و به همه عشق میورزید .
شب که رفت خونه و تنها شد .
رویِ زمین نشست و به دیوارِ اتاقش تکیه کرد
تا خود صبح بی صدا اشک ریخت
صبح بیدار شد بغضش رو قورت داد .
همون لبخندِ همیشگی رو صورتش نقش بست .
به سختی نفس عمیقی کشید
ظاهرش رو حفظ کرد و بیرون رفت
و اون من بودم : )) ! › Open / Comment