حامد:يك روز كه توي بيمارستان بودم از شدت شرمندگي خانواده م ميخواستم خودم رو راحت كنم و عين كبك سرم رو بكنم زير برف. خواستم خودم رو از پنجره بيمارستان پرت كنم پايين... @Mahasall 965 views03:58