دیشب....؛ لب رود، شيطان زمزمه داشت...؟؟ شب بود و چراغك بود.. | هرگز تسلیم نشو
دیشب....؛ لب رود، شيطان زمزمه داشت...؟؟ شب بود و چراغك بود....!! شيطان ، تنها، تك بود....!!
باد آمده بود، باران زده بود: شب تر ، گل ها پرپر..؟ بويي نه براه....؛ ناگاه...؟؟ آيينه رود، نقش غمي بنمود: شيطان لب آب....!! خاك سايه در خواب...؟ زمزمه اي مي مرد.... بادي مي رفت، رازي مي برد....!! #هرگزتسلیم_نشو @Never_give_Up1