Get Mystery Box with random crypto!

چراغ را نتوانم کشت که صبح پنجره ، روشن نیست به هیچ سو نتوانم ر | شعرخوانی

چراغ را نتوانم کشت
که صبح پنجره ، روشن نیست
به هیچ سو نتوانم رفت
اگرچه جای نشستن نیست
چنان در آینه تنهایم
که غیر خویش نمی بینم
به جستجوی که برخیزم ؟
در انتظار که بنشینم ؟
ز صبح پنجره نومید
خوشم به باد که خواهد خواند
تو ، گرد خانه تکانی ها
در آستانه ی نوروزی
ترا از آینه خواهم راند

| نادر نادرپور |


■ شعرخوانی
● @Reading_poem