Sami Yusuf - Nasimi
"من" تمام عالمم و درعینحال فراتر از آنم.
عالم پر از نشانههای "من" است اما من همچنان فراتر از تمام این نشانههایم.
"من" اصل و اساس این عالمم اما درعینحال در این عالم نمیگنجم.
"من" فراسوی زمان و مکانم.
"منم" که خورشیدم و در آن میتابم. "منم" که اتمم و در آن میدرخشم.
کهکشانها "منم" که در حال چرخیدنم.
"منم" که زمینم و حیات منم.
"منم" که اقیانوسم و آسمانم و شنا و پروازم.
"منم" که با پاهایم در دشتها سیروسفر میکنم.
"منم" که میگردم و میرقصم و میگریم و میخندم.
"منم" که به دنیا میایم و "منم" که میمیرم و "منم" که هر آن به شکلی جلوه میکنم.
"من" آبم، خاکم، آتشم، بادم.
منم که سیبم
منم که رنگم و رنگارنگم
تمام جهات "منم"
"من" بینهایت اسم دارم اما اسمها را که حذف کنی من فقط منم.
تمام حالات، تمام توصیفات، تمامشان منم هرچند که من در هیچ توصیفی نمیگنجم.
"منم" که میبینم، میشنوم. "منم" که در حال خواندن این متنم.
"منم" که گمان میکنم اشخاص گوناگونم.
من گوهر لامکانم
من گنج نهانم
من آشکارترین نهانم.
#مسیرمستقیم (با الهام از ابیات عمادالدین نسیمی)