«واژهها تنهاییاند.» بیست ساله بودم که این جمله را در مدار را | کافه کتاب ☕
«واژهها تنهاییاند.» بیست ساله بودم که این جمله را در مدار راسالسرطان هنری میلر خواندم. در همان لحظهی اول مثل یک ستارهی دنبالهدار از کنار گوشم رد شد و تا خواستم به چنگ بیاورمش، از کفم رفته بود. هربار هم که این جمله را در ذهنم تکرار کردم، نتوانستم احساس ناب اولین لحظهای را که با این کلمات روبهرو شدم، به خودم نزدیک کنم. میان من و این واژهها فاصلهای مبهم بود.
این کتاب دربارهی همین فاصله است. فاصلهای با تکههایی خیلی نزدیک به ما و برای همیشه در راه. تکههایی از خود ما... کتابی برای تاریکی و آدمهای تاریک. برای جوانی و چشمهای بیخواب. برای لحظههای عصیان و بدنهای بیتاب. برای سالهایی که به قدمزدن گذشت و فکرهای بلند، آنقدر بلند که خودمان ازشان جا ماندیم.
نسخهی دیجیتال مجموعه جستار «تکههای رهاشده» را رایگان دانلود کنید و بخوانید، از هرجای کتاب که دوست داشتید.