Get Mystery Box with random crypto!

W o r l d of p a i n

Logo of telegram channel worldofpain — W o r l d of p a i n W
Logo of telegram channel worldofpain — W o r l d of p a i n
Channel address: @worldofpain
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 5
Description from channel

Welcome to the world that there is nothing clear there 👽
https://www.instagram.com/world.of.pain/

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


The latest Messages

2016-11-21 01:02:51 Gn :)
461 views22:02
Open / Comment
2016-11-21 01:02:42
445 views22:02
Open / Comment
2016-11-21 00:56:24
431 views21:56
Open / Comment
2016-11-21 00:56:08 من همه چیز رو از اول ساخته بودم،
اشکاي زيادي ريختم،
شب هاي زيادي بيداري کشیدم،
روزهاي بی شماري دلتنگیم رو قورت دادم،
ساعت ها پشت خط التماس ها کردم،
بار ها به تیغ و بعد به رگم خيره شدم ومن سالهاي زيادي منتظر این لحظه بودم!
لحظه اي که همه چيز به فراموشي سپرده شده باشه...
لحظه اي که همه چیز به آخرش رسيده باشه...
حالا بعد از این همه سال که همه چیز تموم شده چیکار کنم؟!
چطور بدون غمه همیشگیم زندگي کنم؟!
اون همه زجر کشیدم که تهش این باشه؟!
که هيچوقت سهم خودم رو از خوشبختي نگیرم؟
فکر میکردم برمیگرده...
یا حداقل دنبالم میگرده...
فکر ميکردم بعد از چند سال کسي جایگزینش میشه،کسی که با وجودش بفهمم حسم به اون بچگي بوده...
فکر نميکردم بعد این همه سال با شنيدن اسمش قلبم تیر بکشه..
ميخواستم زندگي کنم،
ميخواستم براي زندگيم تصميم هاي بزرگ بگیرم،
ميخواستم مثل یه آدم معمولي بعد از اون به زندگيم ادامه بدم،
اما زندگیم جور دیگه اي گذشت...
قسمت طولانیش رو صرف کنار اومدن با رفتنش کردم،
قسمت ديگه اي رو در انتظار برگشتنش،در انتظار خوشبختي سر کردم
و حالا بايد این سال هاي آخر رو در حسرت سال هاي گذشته سر کنم..!
اشتباه کردم،
اشتباهي که هيچكس نمیدونه چجوري بايد ازش برگشت،
اون موندنش با من کوتاه بود ولي رفتنش تا ابدیت همراهم بود...!
رفتنش ویرانگري بود که پايان نداشت!
382 views21:56
Open / Comment
2016-11-13 18:18:07
307 views15:18
Open / Comment
2016-11-08 20:14:20 بعضي وقتها التماس میکنم که حافظم کاملاً پاک شه و تمام نوشته ها و دفتر خاطراتم رو آتیش بزنم،
التماس میکنم فراموش کنم تمام لحظاتي رو که قبل و بعد نبودت کشیدم،
با اینکه هيچوقت دلم نمیخواد اولین بار که بهم گفتی دوست دارم و واسه همیشه وجودم رو مال خودت کردي رو فراموش کنم اما بعضي وقتها حاضر ميشم که همه چیز پاک شه،
التماس میکنم یه آدم دیگه بشم ميخوام وقتي به خودم نگاه کردم آدم تو آينه رو نشناسم..
میخوام جور دیگه بخندم،جور دیگه راه برم و بخوابم ميخوام کسی باشم که تو وجودش یه هیولا نداشته باشه،یه هیولا که از ترس دوباره اومدنش دست و پام بلرزه،
لعنتي بعضي وقتها واقعآ دلم میخواد معنی حرفایی که الآن مینویسم رو نفهمم..میخوام زندگی کنم بدون اینکه یادم بیاد چطور تو خیالاتم عذاب کشیدم،
تو نمیفهمی ولی ميخوام دیگه روزى نیاد که من متوجه شم چقدر با آدما تفاوت دارم و چقدر زندگیم ازشون فاصله داره..
اینبار ميخوام عاشق بشم بدون ترس ميخوام برای داشتنش بجنگم و مجبور نشم ترکش کنم،
اما..
بعضي وقتها خاطره ی دستای گرمت،راه هایی که باهم رفتیم..دیوارایی که روشون نقاشي کشیدیم..
دنیایی که دور از همه براي خودم ساختم..
تمام این ها باعث میشه باز در قفس رو قفل کنم و شروع کنم به نوشتن دردام...!
اما کاش...همه چیز یک شب چه خواسته چه ناخواسته پاک میشد،
مثل کابوسی که هيچوقت نمیخوای به یادت بیاریش...
349 views17:14
Open / Comment
2016-11-07 20:48:26 شما یه حرفي میزني میري، ولي نمیدوني طرف مقابل چه زجري میکشه تا فراموش کنه. بعضي وقتا هم تا زنده‌ست یادش نمیره
263 views17:48
Open / Comment
2016-11-07 20:01:52 همیشه وقتي ازش میپرسیدم "دوستم داري؟!" اخم میکرد و میگفت"نه!" بعد خم میشد و پیشونیم رو میبوسید! وقتي داشت میرفت، براي آخرين بار ازش پرسیدم "دوستم داري؟!" نگاهش رو ازم گرفت و گفت "نه!". منتظر بودم لبخند بزنه و پیشونیم رو ببوسه،اما اون هیچ کاري نکرد! زمان ایستاد…
236 views17:01
Open / Comment