Get Mystery Box with random crypto!

عطش تابستان مثل بیماری واگیرداری در تنمان تکثیر میشد و آب قطر | استاتيرا

عطش تابستان
مثل بیماری واگیرداری
در تنمان تکثیر میشد
و آب
قطره ای از بی نهایت بود
که تشنگی را فرو نمی نشاند

رد پای خورشید را گرفته بودیم و
راه افتاده بودیم به نور
و رگ هایمان
مثل یک نقشه ی جغرافیا
روی تنمان جا انداخته بود

پوستت را کشیدی روی سرم
تا عطشم ، تشنگی ام را به یادم نیاورد
من به رگ های تو گره خورده بودم
و ریشه هایم سرخ می شدند
#روشنک_آرامش