ناز تو وسوسه ها در من ناشاعر کرد در شب شعر دلم انجمنی دایر کرد آن چنان کز لب تو شهد و شکر می ریزد باید از گوشه ی لب هات عسل صادر کرد! من که یک بار نمازم نشده ترک، ببین خنده هایت به چه ترفند مرا کافر کرد دین و دنیای مرا چشم تو کرده ست فنا دوری از چشم تو باید به همین خاطر کرد شاعران عاشق خال لب و خال لب تو فتنه ای با دل من، فتنه تر از سامر کرد "شاعر از گیسوی کوتاه بدش می آید" بافه ی موی تو اشعار مرا فاخر کرد من ِبی عاطفه ی خشک و خشن را چه به شعر!!... موج گیسوی سیاه تو مرا شاعر @alllachigh 632 views11:16