🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

ح‌سین ق‌دیانی

Logo of telegram channel ghete26 — ح‌سین ق‌دیانی ح
Logo of telegram channel ghete26 — ح‌سین ق‌دیانی
Channel address: @ghete26
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 9.22K
Description from channel

ح‌سین ق‌دیانی
instagram: https://www.instagram.com/hosein.ghadyani26
www.ghadiany.ir

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


The latest Messages 3

2022-08-03 03:34:29
ترویست خود مسیح علی‌نژاد است، نه آن توریست
ح‌ق: از بس رسانه‌های غربی چاخان تحویل مخاطب داده‌اند که آدمی فکر می‌کند حاشیه‌ی اخیر مربوط به مسیح علی‌نژاد نیز بیش‌تر از نوع خیمه‌شب‌بازی باشد. صدالبته من هم فیلم را دیدم ولی فیلم نشدم. طرف با آن همه شکل و شمایل تابلو تا دم در خانه‌ی جاسوسه‌ی سیا آمده و عدل هنگام زنگ زدن ماهیتش لو رفته که تروریست بوده. بچه خر می‌کنند. بله خب! مسیح علی‌نژاد آن‌قدری بذر کینه کاشته که هر آن بیم جانش را داشته باشد اما مسئله این‌جاست که تروریست اصل کاری خود مارموزش است. او با شعار «موبایل ما اسلحه‌ی ما» به وسع خود کاری کرده است که از تلفن‌های هم‌راه، گلوله‌ی تفرق شلیک شود. علی‌نژاد هرگز دنبال این نیست که دختر ایرانی پوشش دل‌خواه خود را داشته باشد؛ مرض دارد، کرم دارد، وودوودک دارد، آسکاریس دارد که تنها بر اساس ظاهر زن‌ها جنگ راه بیندازد. من میان موهای فر این دخترک با ریش بلند داعش هیچ فرقی نمی‌بینم. نیک اگر بنگری، این مارمولک هم دنبال کشت و کشتار است. بدحجاب بزند دهان محجبه را مسواک کند، محجبه هم تلافی کند؛ بعد خانوم‌خانوما صفا کند که دوربین موبایل زن ایرانی شده اسلحه‌ی جنگ؛ بعدتر ملت ما را با این تمدن کهن بکند سوژه‌ی پروپاگاندای نفله‌ی غرب. تروریست شاخ و دم که ندارد. یکی دنبال این است که حتی موبایل تفریح و تفنن را هم مبدل کند به سلاح جنگی؛ یکی هم داشتیم که خار چشم همه‌ی تروریست‌های تاریخ بود، نه فقط بگویی ریغوهای داعشی. اصلا مرد بود، مرد. کل حرمله‌های عالم به خون مطهرش تشنه بودند؛ آن‌وقت عوض اسلحه، با موبایل می‌رفت بالای سنگر. لباس ضدگلوله هم نمی‌پوشید. تیپ جنگی هم نمی‌زد. ناظر بر خشونت تروریست‌ها کل آپارتمان‌های حلب رفته بود روی هوا؛ تزش این بود که اگر برای عملیات وارد خانه‌ی ویرانه‌ای شد، یک برگه‌ی حلالیت بنویسد بل‌که صاحب‌خانه برگشت و حلال کرد. ببینی در کجا سیر می‌کرد؟ در کدام آفاق؟ در کدام انفس؟ نویسنده‌ها می‌گویند: «مردی که زیادی در جنگ بماند، ولو آن‌که در جبهه‌ی حق باشد، آلوده به خلقیات باطل می‌شود» لیکن حرف ابرمردی است که تا آخر، سلاح را برای صلح و صلاح می‌خواست. بی‌خود نبود که حتی بدحجاب‌ها را هم دختر خود می‌پنداشت. جانم به خمینی بابت پرورش هم‌چین نفس زکیه‌ای. جانم به خامنه‌ای بابت این سخنش که «گیرم کسی نظام را قبول ندارد. باز هم در انتخابات شرکت کند.» این یک مکتب است؛ تب و تاب مهره‌ی شیطان بزرگ هم یک مکتب. اوهوم! مسیح علی‌نژاد اسم قشنگی است ولی حیف که به رسم ترور و تروریسم درآمد. خانم تروریست! کاش مسیح می‌ماندی‌...
#حسین_قدیانی
سایت حق‌دیلی haghdaily.ir
@ghete26

https://www.instagram.com/p/CgxwKmyoYrU/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
262 viewsedited  00:34
Open / Comment
2022-08-02 15:51:20 ادامه از متن قبل به قلم نرگس برزنونی
در نوجوانی، آن زمان که می‌خواستم دنیا را تغییر دهم، کتاب‌های تربیت فرزند را با دقت و تمرکز می‌خواندم. آن‌قدر که اگر در پنج سالگی آن‌ها را می‌دانستم، یحتمل مادر به‌تری برای حنا می‌بودم، محبت بیش‌تری به عروسک بیچاره می‌کردم و دوچرخه‌ام را آن‌قدر لوس و ننر بار نمی‌آوردم! هر چند شبیه یک جوک بود اما واقعا دغدغه داشتم که مادر خوبی باشم. حتی علاقه‌ام به معلمی هم بی‌ربط به مربی‌گری نبود. آن زمان هنوز نمی‌دانستم کاردرمانی چیست اما الان فکر می‌کنم یک کاردرمانگر می‌تواند به‌ترین والد باشد. کاردرمانگر است که به واسطه‌ی نگاه جامع و کل‌نگرش، به همه‌ی ابعاد رشدی انسان اعم از رشد ذهنی، جسمی و روانی آگاهی دارد و می‌داند یک کودک در هر سنی چه نیازهایی دارد و چگونه باید به نیازهایش پاسخ داده شود و در صورت اختلال عملکرد در هر یک از مراحل رشد، چه اقداماتی باید صورت بگیرد. البته مداخلات کاردرمانی فقط محدود به کودکان نمی‌شود و از سنین نوزادی تا میانسالی را در بر می‌گیرد. فی‌الواقع هر جا عملکرد فرد در زندگی روزمره، شغل، تحصیل، ارتباطات اجتماعی، بازی، تفریح، خواب و استراحت با مشکل مواجه شود، کاردرمانی می‌تواند در مدیریت و حل مسئله و تطابق با شرایط جدید، کمک‌کننده باشد.
«خب دیگه برم به کارام برسم.» همان‌طور که می‌بینید کارهای شما هویت شما هستند و به هیچ وجه نمی‌توانید آن‌ها را از خود جدا کنید. کاری که ما انجام می‌دهیم در نهایت معنای زندگی‌مان را می‌سازد و نشان می‌دهد ما کیستیم. در کاردرمانی، کار یا همان فعالیت هدفمند می‌تواند هدف درمان باشد یا به عنوان یک وسیله برای رسیدن به اهداف بزرگ‌تر مثل مشارکت اجتماعی به کار گرفته شود.
من عاشق ساختن بودم. برای خانه‌ی جدیدمان نقشه طراحی می‌کردم و در زمستان زیر برف‌ها نقشه‌هایم را عملی می‌کردم. گاهی هم در گوشه‌ی حیاط‌مان مشغول تغییر دکوراسیون لانه‌ی جوجه‌رنگی‌هایم می‌شدم. بخش جذاب‌تر ماجرا مربوط به زمانی می‌شد که در خیالم به نقشه‌هایم زندگی می‌بخشیدم. داستان‌هایی به جذابیت «رئیس مزرعه» که نقش اصلی آن را جوجه‌هایم بازی می‌کردند و بازی‌هایی که قرار بود در زیرزمین بزرگ خانه‌ی‌مان بسازم و انجام دهم. زیرزمین خیالی من یک اتاق بزرگ با دیوارهایی آبی‌رنگ بود؛ پر از توپ و وسیله‌ی بازی. یک گوشه استخر توپ و تاب و گوشه‌ای دیگر ترامپولین. با دیوارهایی که مقر طناب و نرده و صخره بودند و محلی برای آویزان شدن و پریدن. زیرزمین خانه‌ی ما بهشت من بود و بهشت من چقدر شبیه اتاق کاردرمانی بچه‌ها بود. من قبل از این‌که بدانم کاردرمانی چیست، در ذهنم اتاق اس‌آی ساخته بودم؛ اتاقی که برای درمان یکپارچگی حسی کودکان استفاده می‌شود. اما چرا من نمی‌دانستم کاردرمانی چیست؟ طبیعی است؛ خیلی از شما هم تا قبل از خواندن این یادداشت نمی‌دانستید کاردرمانی چیست!
از زبان دلم بخواهید بشنوید، کاردرمانی یعنی درو کردن عشق از سختی‌ها، غم‌ها، رنج‌ها و ناملایمت‌ها. یعنی لبخند رضایت مادر کودک اتیسم، یعنی برق چشم بچه‌هایی که دیگر پدرشان را افتاده روی تخت نمی‌بینند، یعنی ذوق و هیجان کودکی که برای اولین بار قدم برمی‌دارد، یعنی حس کفایت پدربزرگی که مستقلا لقمه‌ی غذا را توی دهانش می‌گذارد.
کاردرمانی یعنی زندگی بخشیدن، رشد دادن، عشق...
منبع: روزنامه‌دیواری حق
سایـت حـق‌دیلی: haghdaily.ir
@haghdaily
300 views12:51
Open / Comment
2022-08-02 15:50:56 من یک کاردرمانگرم؛ خدا را شکر
نرگس برزنونی: سرسخت بودم و مقاوم، با انگیزه‌ای فوق‌العاده و تلاشی تحسین‌برانگیز. بیش‌تر شبیه بولدوزر بودم تا یک نوجوان پانزده ساله. برای رسیدن به رؤیاهایم حاضر بودم تمام جهان را زیر و رو کنم.
برای آخرین بار زل زدم توی چشم‌هایش و گفتم: «علاقه و استعدادم راه دیگری سراغ می‌دهند.» گفت: «اگر می‌خواهی یک تحصیل‌کرده‌ی بی‌کار نشوی و سختی‌هایی که کشیدی را به باد هوا ندهی، به من گوش کن. علاقه خودش بعدا به وجود می‌آید.»
او آخرین دست‌آویز من بود و مسیر زندگی‌ام را جوری تغییر داد که امروز من یک معلم ریاضی یا یک معمار نیستم. من یک کاردرمانگرم و حالا در آستانه‌ی بیست و یک سالگی فکر می‌کنم که ما عاشق هیچ کار یا آدم خاصی نمی‌شویم بل‌که عاشق حسی می‌شویم که از آن آدم یا کار می‌گیریم. هر چه هم با عقل و منطق تصمیم بگیریم اما این احساسات هستند که ما را پای‌بند و دل‌خوش به زندگی می‌کنند‌.
در هشت سالگی دل‌خوشی من ساختن یک ماشین با آرمیچر و وسایل دورریختنی بود، امروز نوشتن یک متن. قرار نشد بعد از خداحافظی با ریاضی عزیزتر از جانم با زندگی خداحافظی کنم. شروع کردم به نوشتن تا هر ایده‌ای را که به ذهنم می‌رسد در قامت کلمات بیافرینم. عشق به خلق کردن در زندگی من به این شکل بروز یافته است.
آقای روانشناس می‌گوید ما دوازده دل‌خوشی شغلی داریم که هر یک برای بعضی‌های‌مان پررنگ‌تر است: پول درآوردن، خدمت به مردم، استقلال، ابراز خود، فهمیدن، یاد دادن، رهبری، تکنولوژی، نظم، زیبایی، خلق کردن و طبیعت. هر یک از ما بسته به شرایط و شخصیت‌مان، می‌توانیم شغل مناسب خود را پیدا کنیم یا حتی در یک شغل، جایگاه خودمان را مشخص کنیم.
روانشناسی و معلمی و درمانگری و خلاصه کمک به رشد انسان‌ها در خون ما نهفته است. گفتم انسان. من به‌ترین تعریف از انسانیت را در کاردرمانی یافتم. در این رشته هر انسانی فارغ از هرگونه مشکل ذهنی، جسمی و روانی ارزشمند است و حق داشتن یک زندگی باکیفیت را دارد و هیچ مسئله‌ای نباید این حق را از او بگیرد. هر انسانی عضوی از جامعه است و حق مشارکت در آن را دارد و نباید به هیچ بهانه‌ای کنار گذاشته شود. اساسا هیچ مانعی نمی‌تواند باعث عدم رضایت‌مندی از زندگی شود. یک کاردرمانگر با بازتوانی، توانایی‌های از دست‌رفته‌ی فرد را برمی‌گرداند و با توانبخشی، فرد را در استفاده از تجهیزات کمکی توانا می‌کند و محیط را برای فعالیت فرد تطبیق می‌دهد.
ممکن است هر کدام از ما برای زندگی‌مان هزار آرزو داشته باشیم؛ قرار نیست با به وجود آمدن یک مشکل سرمان را بگذاریم روی زمین و بمیریم. پدری که به ام‌اس مبتلا شده، پسربچه‌ای که اتیسم دارد، مادری که بعد از تصادف بر اثر ضربه‌ی مغزی نیمی از بدنش فلج شده، پدربزرگی که آلزایمر گرفته، پسر بیست ساله‌ای که با افسردگی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند و دختربچه‌ای که فلج مغزی به دنیا آمده، همه و همه باید به زندگی‌شان ادامه دهند. مداخلات کاردرمانی هم کمک می‌کند که به بالاترین سطح از عملکرد و استقلال برسند. گستره‌ی مداخلات کاردرمانی به بزرگی یک اقیانوس است و درمان نه تنها خود فرد که خانواده‌ی فرد و در نتیجه کل جامعه را در بر می‌گیرد. البته اولین نفری که در این پروسه رشد می‌کند، خود درمانگر است؛ مثل معلمی که به دانش‌آموزانش درس می‌دهد و پیامبری که قومش را موعظه می‌کند. تراپیستی که در حیطه‌ی جسم کار می‌کند باید قدرت بدنی لازم را داشته باشد و آن‌که در حیطه‌ی ذهن و روان مشغول می‌شود باید از لحاظ روحی و روانی به خود مسلط باشد. اصلا خاصیت رشد همین است. کسی می‌تواند مرشد باشد که نسبت به مریدش در سطح بالاتری از کمال قرار گرفته باشد.
ادامه در متن بعد به قلم نرگس برزنونی
منبع: روزنامه‌دیواری حق
سایـت حـق‌دیلی: haghdaily.ir
@haghdaily
267 views12:50
Open / Comment
2022-08-02 11:56:44
#حسین_قدیانی
سایت حق‌دیلی haghdaily.ir
@ghete26
277 viewsedited  08:56
Open / Comment
2022-08-01 13:26:32
گفتمان یعنی خدمت
ح‌ق: در ادامه‌ی متن قبل می‌نویسم: در قبیله‌ی اصلاحات نیز جوانانی پیدا می‌شوند که به عدالت‌خواهی نگاه ماجراجویانه داشته باشند اما سؤال این‌جاست که چرا برای جماعت هرگز پرونده‌هایی مثل رشت‌الکتریک لایق پیگیری نمی‌شود؟ مسئله روشن است. کرباسچی به عنوان آدم هاشمی فقط باید به عنوان یک مدیر توانا شناخته شود؛ لذا می‌شود خط‌قرمز اصلاحات. شگفتا که عدالت‌خواه‌های سوم تیری هم باید حرمت این خط‌قرمز را حفظ کنند. تو گویی با اسم رمز عدالت‌خواهی، از همه بیش‌تر باید فحش‌خور قالیباف ملس باشد؛ چرا که حاج‌باقر نه آدم دولت هاشمی بل‌که مدیر مکتب خامنه‌ای است. مدیری که جوانی‌اش خرج جبهه شد، بعد از جنگ در نیروی هوایی خوش درخشید، نیروی انتظامی را متحول کرد و سپس در قامت شهردار تهران آن‌قدری پل و تونل و بوستان و اتوبان و پردیس سینمایی و چه و چه ساخت که در انتخابات کذا جهانگیری مجبور شود تنها به این طعنه اکتفا کند: «تو شهردار سازه‌ای!» حرف از جهانگیری شد. عدالت‌خواه‌ها اعم از چپ و راست، چرا به پرونده‌ی برادر جهانگیری ضریب نمی‌دهند؟ بگذارید همین جا گره متن را باز کنم. نقشه این است که تو وقتی می‌گویی «آدم‌های هاشمی» همه باید یاد کار و سازندگی و زندگی بیفتند اما «مدیران نزدیک به خامنه‌ای» تنها باید یادآور عناصری باشد که جز تهدید بدحجابی و تحدید نت، هنر دیگری ندارند. صرف‌نظر از عدالت‌خواه‌های افراطی، این نقشه‌ی شوم مدعیان اصلاحات متأسفانه توسط جماعتی از دوستان خودی رله می‌شود. همان‌هایی که انگار از اصل و اساس کارآمدی بدشان می‌آید و به قالیباف گیر می‌دهند چرا انقلابی‌گری را یکی هم با کارآمدی مترادف می‌گیرد! سخن از کسانی است که با تحکم، حاج‌باقر را از شعاع یاران خامنه‌ای بیرون و به هاشمی سنجاق می‌کنند! انگار فقط باید گشت ارشاد نماد رهبر انقلاب باشد و سازه‌های زیبای پایتخت نه! عدالت‌خواهی به شعار نیست؛ به این است که نام مبارک امام علی، فاصله‌ی شمال و جنوب شهر را به یک اتوبان تقلیل دهد؛ که بوستان ولایت مجهزتر و بزرگ‌تر از پارک نیاوران باشد. با این حساب دقیقا معلوم است که چرا اصلاح‌طلبان قالیباف را می‌زنند ولی اصلا مشخص نیست چرا بعضی از خودی‌ها همین خط را تکرار می‌کنند. آیا ناظر بر خامنه‌ای تنها باید شاهد مدیران گفتمانی باشیم؟ وانگهی! چهل و چهار سال بعد از بهمن پنجاه و هفت، همه‌ی گفتمان‌ها را گفته‌ایم! گفتمان یعنی خدمت، یعنی اگر هاشمی اسم کارگزاران را دارد؛ رسم کار و کارآمدی اما ناظر بر کارنامه‌ی قالیباف با خامنه‌ای است. عقل است قر بدهیم که حاج‌باقر همان شیخ‌حسن است؟
#حسین_قدیانی
سایت حق‌دیلی haghdaily.ir
@ghete26

https://www.instagram.com/p/Cgtoq8xIp-3/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
385 viewsedited  10:26
Open / Comment
2022-07-31 23:43:01
پایان‌نامه‌ی #قالیباف
ح‌ق: این دیگر نقل یک اختلاف مشرب سیاسی نیست؛ جماعت مدعی اصلاحات با حاج‌باقر کینه از خیبر و بدر دارند. از همه‌شان هم بدتر «خبرآن‌لاین» و «انتخاب». یعنی جوری چند روز قبل تیتر زدند «آغازی بر پایان قالیباف» که آنی با خودم گفتم ببینی باز عدالت‌خواه‌های شل‌شعور پوپولیست چه بهانه‌ای برای تخریب قالیباف پیدا کرده‌اند و در خلال آن، چه خوراک ملسی دست دوم خردادی‌ها داده‌اند. بعد که مشروح یادداشت را می‌خوانی، انکشف صدا و سیما یا فلان و بهمان روزنامه‌ی اصول‌گرا درباره‌ی آخرین سفر استانی رئیس مجلس، آن‌جور که باید و شاید عمل نکرده‌اند و تحلیل و تفسیر و تصویر و گزارش نرفته‌اند! این شد «آغازی بر پایان قالیباف»! چیست اما راز دشمنی دیرینه‌ی اصلاحات‌چی‌ها با محمدباقر قالیباف؟ طرفه حکایت این‌جاست که اولا قالیباف در سیاست‌ورزی قائل به همان دست‌فرمان سیدالشهدای مقاومت است و خیلی اهل این نیست که مثل بعضی دیگر از رجل انقلابی، هر روز علیه خسته‌های از نهضت و گسسته‌های از نظام بیانیه بدهد و افشاگری کند. ثانیا امثال سیدمحمد خاتمی و سیدحسن خمینی بارها در جلسات خصوصی ضمن اعتراف به توان بالای قالیباف در مدیریت اجرایی، به نقد مواجهه‌ی گازانبری دوم خردادی‌ها با حاج‌باقر پرداخته‌اند. با این همه، قالیباف حتی وقتی بهانه‌ای هم علیهش وجود نداشته باشد، توسط طیف غرب‌گرا به شکل گسترده تخریب می‌شود بل‌که فرارسیدن آغاز پایانش جشن گرفته شود! کمی اگر منصف باشیم، کافی است برای آن‌که بپذیریم مدعیان دروغین اصلاحات آن‌قدری که با قالیباف مشکل دارند، با هیچ یک از مردان و مدیران جبهه‌ی انقلاب مشکل ندارند. من حالا فرض را بر این می‌گیرم که رسانه‌های اصول‌گرا در پرداختن به اخبار متن و حاشیه‌ی آخرین سفر استانی رئیس مجلس کم گذاشته باشند که انصافا هم کم گذاشته‌اند‌. آیا این می‌شود «آغازی بر پایان قالیباف»؟ نه! این تنها ادامه‌ی بی‌مهری خودی‌ها با مدیری است که مع‌الاسف دشمن به‌تر از دوست می‌شناسدش. قیاس کنید کار و کارنامه‌ی قالیباف را با کرباسچی؛ زمانی که شهردار تهران بودند. یک اتوبان نواب کجا و ده‌ها اتوبان امام علی کجا؟ بچه‌های آن‌ور هنوز پز مدیریت کرباسچی را می‌دهند و بچه‌های این‌ور چند تا نقطه‌چین! کرباسچی نرده‌ی پارک‌ها را برداشت و قالیباف پارک از پی پارک ساخت. سلمنا! حتی من ح‌ق هم خیلی وقت‌ها خدمات حاج‌باقر را درز می‌گیرم؛ چون تا بوده، مرغ هم‌سایه غاز بوده! نه آقایان اصلاحاتی! قالیباف با بی‌مهری‌های ما تمام نمی‌شود و حتی دل‌شکسته هم نمی‌شود. خدای بچه‌های جبهه و جنگ هم بزرگ است...
#حسین_قدیانی
سایت حق‌دیلی haghdaily.ir
@ghete26

https://www.instagram.com/p/CgsKJvdo1C_/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
503 viewsedited  20:43
Open / Comment
2022-07-27 22:18:48
تو چرا این‌قدر آقایی؟!
ح‌ق: در تعریف این عصر، یکی هم می‌توان به این جمله اشاره کرد: «هر کسی از ظن خود شد یار زن.» ای بسا در باب حجاب و بی‌حجابی حرف زده می‌شود اما نه دقیق و نه عمیق. گاه می‌بینی طرف از ور افراط افتاده پایین و گاه هم متوجه تفریط گوینده می‌شوی. کم پیش می‌آید مردی درباره‌ی خانم‌ها رشته‌ی کلام را در دست بگیرد، متانت بیانش یادآور مطهری باشد و صلابت سخنش تداعی‌گر بهشتی. یعنی من یکی که عزا می‌گیرم وقتی بعضی اهل وعظ می‌خواهند درباره‌ی موضوع حساس زن، چهار تا جمله‌ی درست و درمان بیان کنند. خامنه‌ای اما پیر و جوان ندارد. امروز هم همان قدر خطیب است که دهه‌ی شصت بود. تحسین می‌کنم ذکاوت دشمن را که یک روز زودتر از بهشتی و هفتاد و دو تن، خامنه‌ای را زد تا وطن، خالی از خطیب‌ترین یار خمینی شود لیکن بیش‌تر تحسین می‌کنم حکمت خدا را؛ خامنه‌ای را برای روزهایی نگه داشت که زبان بران و در عین حال متین، نیاز اساسی دفاع از حق است. امروز حضرت آقا، زنان جامعه را بر اساس ظاهر تقسیم بر دو نکردند بل‌که مستند به جشن میلیونی غدیر، یک سخن کلیدی گفتند: «مردم با پوشش‌های مختلف و گرایش‌های متفاوت، طرفدار دین هستند.» قطع به یقین، رهبر انقلاب به‌تر از همه می‌دانند که حجاب علاوه بر آن‌که حکم شرع است، حکم قانون هم هست لیکن نکته‌ای که حضرت آقا موسم خطابت رعایت می‌کنند و مع‌الاسف شماری از ائمه‌ی جمعه نه، این است که خطبه‌ی ما را، هم دوست می‌شنود و هم دشمن رصد می‌کند. واضح است که دشمن می‌خواهد ذیل ترویج دوگانه‌ی باحجاب و بی‌حجاب، اولا این‌جور وانمود کند که همه‌ی شل‌حجاب‌ها با حکومت و اساسا با شریعت مشکل دارند و ثانیا این‌طور جا بیندازد که همه‌ی محجبه‌ها هم نظام را قبول ندارند. بروید و بارها سخنان امروز خامنه‌ای را بخوانید. در بطن و متن کلام آقا چیزی جز این نیست که مانور دشمن روی زن ایرانی، از سر عناد با جمهوری اسلامی بل‌که از سر دشمنی با ملت ایران است، نه این‌که پروپاگاندای بی‌آبرو، وحشی و عاری از شرافت غرب، دل‌سوز بانوان ما شده باشد. کاش از خطبای محترم جمعه گرفته تا رانندگان گشت ارشاد، حواس‌شان به این مسائل باشد. خامنه‌ای نه آن خطیبی است که قبل از سخن، قند در دل دشمن آب کند: «حرف زدنش همانا و خوراک دادنش به ما همانا.» علت آن است که حضرت آقا همیشه‌ی خدا ناظر بر محاسبه‌ی دشمن سخن می‌گوید. این خواست دشمن است که ما در موضوعات ریز و درشت، دو ملت باشیم اما پیر فرزانه‌ی جمع، مدام اصرار دارد که از یک ملت حرف بزند. نه! تفاوت در سلیقه حتی اختلاف در عقیده نمی‌تواند ملت ما را دوشقه کند.
#حسین_قدیانی
سایت حق‌دیلی haghdaily.ir
@ghete26

https://www.instagram.com/p/CghvGVKIN5i/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
913 viewsedited  19:18
Open / Comment
2022-07-18 14:12:38
#علی
ح‌ق: همه‌ی بدبختی مسلمین از روزی شروع شد که علی از محور وحدت تبدیل شد به موضوع اختلاف. به استناد غدیر، اسلام منهای علی نه تنها اسلام منهای محمد که اساسا اسلام منهای اسلام است. وضع عدالت در هیچ کجای جهان خوب نیست، چون دنیا قدر غدیر را ندانست و مراعات منزلت علی را نکرد‌. سهل است همه به هم عید را تبریک بگوییم لیکن اعظم اعیاد امت خیلی زود بدل به اعظم عزاداری‌ها شد، چرا که اسلام منهای علی همان انسان عاری از بهشت است. تقویم را نگاه کنید. به کجا ببریم این داغ را که از برکه‌ی غدیر تا معرکه‌ی کربلا فقط چند روز فاصله است. دلم دنیایی را می‌خواهد که مولانا امیرالمؤمنین، مولای همه‌ی بحرها و نهرهایش باشد. دلم روزگاری را می‌خواهد که آموزگار نهج‌البلاغه حاکمش باشد. علی امر کند و علی نهی کند و امر و نهی علی برای همه واجب‌الاطاعه باشد‌. این‌جور نباشد که به خاطر حفظ مصلحتی بالاتر، علی اولین نفری باشد که مجبور شود از حق خودش کوتاه بیاید‌. اصلا مگر مصلحتی بالاتر از علی هم داریم؟ علی که فقط خودش نیست. علی در آن واحد، هم آدم است و هم نوح و هم ابراهیم و هم موسی و هم عیسی و هم آینه‌دار محمد. دنیا اگر به ولایت علی شک کند، در رسالت همه‌ی انبیای الهی تشکیک کرده. اینک حال پیروان هیچ پیمبری خوب نیست، چون آخرین و مهم‌ترین وصیت آخرین و مهم‌ترین پیامبر، آن‌جور که باید و شاید در دل آدمی‌زاد ننشست. محمد رسول‌الله برای ابلاغ ولایت علی ولی‌الله، وادی غدیر خم را انتخاب کرد. چهارراهی که همه در آن جمع باشند. همه‌ی حجاج، همه‌ی اهل سفر. همه‌ی تاریخ. همه‌ی دیروز، همه‌ی امروز، همه‌ی فردا. در غدیر با همه‌ی عظمتش غمی هست که ریشه در چشم‌های کم‌سوی بشریت دارد. بشریتی که توهم زد بدون اذعان به ولایت علی هم اموراتش می‌گذرد. بله می‌گذرد اما دقیقا همین‌جور که امروز امورات آدمی می‌گذرد. هیهات! زن و مرد به تغییر جنسیت نیاز ندارند بل‌که نیاز مبرم همه‌ی زن‌ها و همه‌ی مردها این است که دوباره آدم شوند. ما دوباره باید برگردیم به خم؛ به همان غدیر که وجدان خود را در آن گم کرده‌ایم. از دل این سازمان ملل برای ما علی درنمی‌آید. اف بر این نظم نوین جهانی که در آن از توصیه‌ی علی به نظم هیچ خبری نیست. دنیا را علی منظم می‌خواست. نمی‌خواست حال من و ما این همه بد باشد. یونیسف دیگر کجاست، وقتی همه‌ی حقوق و تکالیف بشر در بطن و متن نهج‌البلاغه هست؟ هیچ توجه کرده‌اید که چرا در میان این همه مسجد، حضرت صاحب‌الامر مسجد کوفه را به عنوان محل خلافت خود انتخاب می‌کند؟ منتقم خون حسین بن علی هم که باشی، باز باید بگویی علی...
#حسین_قدیانی
سایت حق‌دیلی haghdaily.ir
@ghete26

https://www.instagram.com/p/CgJrekQol5H/?igshid=YmMyMTA2M2Y=
1.1K viewsedited  11:12
Open / Comment
2022-07-16 21:23:41 ادامه از متن قبل به قلم زهرا تدین
در ماجرای ارسال کالاهای ضروری برای مردم آمریکا در دوران کرونا- که از یک جا به بعد شورش درآمد- یادداشتی خواندم با تیتر «نقی معمولی‌های سیاست» و حالا به نظر می‌رسد ما نه‌تنها در سیاست که در فرهنگ هم با پدیده‌ی نقی معمولی‌ها طرف هستیم. کسانی که دوازده سال دوران تحصیل بچه‌ها در مدرسه، چند سال تحصیل در دانشگاه، ساعت‌ها مصرف تولیدات رسانه‌ای در کشور و موقعیت‌های بسیار دیگر برای فرهنگ‌سازی درست را رها کرده‌اند و دل‌خوشند به رژه‌ی خیابانی و شعار و مانورهای سطحی. غافل از آن‌که این کارها در واقع همان نانچیکوی دست نقی معمولی است که وقتی قرار است با آن جلوی دزدها را بگیرد، ضربه را دقیقا برعکس بر فرق سر خود می‌کوبد.
مصیبت دیگر وقتی است که می‌بینیم آتش این نوع نگاه‌ها بیش از همه دامن زنان محجبه را می‌گیرد و محیط جامعه را هر روز برای‌شان ناامن‌تر می‌کند. تا وقتی مواجهه‌ی ما با چالش‌های فرهنگی به جای اصلاح و خیرخواهی، برخورد کلیشه‌ای و تفرقه‌آمیز باشد نتیجه چیزی نخواهد بود جز شکاف بیش‌تر در جامعه و ترک خوردن دیوار وحدتی که ضامن امنیت ماست. جامعه‌ی متشتت با یک تلنگر ویران خواهد شد و کاش ما وقتی این را بفهمیم که کار از کار نگذشته باشد. تازه این همه برای بعد از آن است که ما اولویت‌های جامعه را به درستی سنجیده باشیم و برای حل مشکلاتش تلاش کرده باشیم. شاید قبل از این باید از خودمان بپرسیم امروز وظیفه‌ی ما بازنمایی چه چهره‌ای از قشر مذهبی جامعه است. چهره‌ای که مشکل اصلی‌اش نابرابری‌ است یا بی‌حجابی؟ امر به معروف و نهی از منکر را بیش‌تر برای مسئولین می‌خواهد یا مردم؟ دغدغه‌اش به قول شهید مطهری در اطراف دکمه‌ی لباس و تار موی مردم است یا معیشت‌شان؟ ما همه حدیث «کاد الفقر ان یکون کفرا» را شنیده‌ایم اما اکثرمان ترجیح می‌دهیم جای این‌که به خودمان زحمت مطالبه‌ی اقتصادی بدهیم و یا کاری کنیم تا باری از روی دوش مردم برداشته شود، دور هم جمع شویم و فقط ابراز نگرانی کنیم. در صحنه بودن و حضور را به رخ دشمن کشیدن خوب است اما باور کنیم این اجتماع چنین کارکردی ندارد و خروجی‌اش چیزی جز نفرت‌پراکنی نیست. بزرگداشت واقعه‌ی مسجد گوهرشاد و شهدای مظلومش می‌تواند خیلی بهتر و تأثیرگذارتر از این برگزار شود، چرا که خون شهید همیشه نقطه‌ی نزدیکی و همدلی مردم است. کاش این نقطه‌ی اتفاق را به محل نفاق تبدیل نکنیم و تا جاهلیم دست به کاری نزنیم و اول برویم علمش را به دست بیاوریم.
980 viewsedited  18:23
Open / Comment
2022-07-16 21:22:16
نقی معمولی‌های عرصه‌ی فرهنگ
اجتماعات روز عفاف و حجاب از نظر اثرگذاری چقدر موفق بوده‌اند؟
زهرا تدین: چند وقت پیش در صفحه‌ی شخصی‌ام متنی نوشتم در دفاع از اجتماع سلام فرمانده در ورزشگاه آزادی و توضیح این‌که اغلب انتقاداتی که به این برنامه می‌شود، بیش‌تر از جنس احساس است تا منطق. حالا اما می‌خواهم در نقد اجتماع دیگری بنویسم که ظاهرا از همان جنس است اما در باطن بعید است نتیجه‌ای مشابه داشته باشد.
هر سال در بیست و یکم تیر که به نام روز عفاف و حجاب نامگذاری شده است، شاهد تجمعاتی برای تبلیغ و ترویج حجاب هستیم. حرکتی که در ذات خود می‌توانست رویداد فرهنگی مفیدی باشد؛ اگر شرایط امروز جامعه‌ی ما متفاوت از چیزی بود که فی‌الحال می‌بینیم. شرایطی که در آن تقریبا هیچ یک از نهادهای موظف در این امر، وظایف‌شان را به درستی انجام نداده‌اند و فرهنگ و فلسفه‌ی حجاب و حتی خیلی دیگر از مباحث اعتقادی به درستی آموزش داده نشده. از طرف دیگر شاهد یک بمباران رسانه‌ای علیه حجاب با بازیگری معکوس عده‌ای از مسئولین و خطبای داخلی هستیم.
یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌ها در بررسی تولیدات و رویدادهای فرهنگی، خروجی و میزان تأثیرگذاری آن اثر است؛ این‌که تا چه اندازه می‌تواند هدفی که مد نظر داشته را محقق کند و یا در مسیر تحقق آن حرکت کند. از این حیث به نظر می‌رسد سرود سلام فرمانده حتی با وجود وارد بودن بعضی نقدها به آن، توانسته تا حد خوبی در جهت اشاعه‌ی محتوای خود در بین مخاطبانش که کودکان و نوجوانان هستند حرکت کند و برای همین است که تجمع عده‌ای از این کودکان و نوجوانان با خانواده‌های‌شان برای خواندن سرود و اظهار ارادت به حضرت صاحب‌الزمان رویدادی مفید است؛ حتی اگر با شیطنت برخی رسانه‌ها همراه شود.
اما اجتماعات روز عفاف و حجاب از نظر اثرگذاری چقدر موفق بوده‌اند؟ آیا تأثیر این اجتماعات بیش از آن‌که ترویج حجاب و عفاف باشد، تکثیر نفرت‌ و دامن زدن بیش از پیش به دوقطبی کردن جامعه نبوده است؟ آن هم در شرایطی که مقوله‌ی حجاب به عنوان یک موضوع اعتقادی- فرهنگی با کج‌فهمی یا نفهمی عده‌ای در داخل و تمرکز دشمن از خارج تبدیل به مقوله‌ای سیاسی و نقطه‌ای برای ایجاد انشقاق در جامعه شده است. مقصود این نوشته به هیچ وجه توصیه به بی‌عملی در زمینه‌ی مقابله با بی‌حجابی نیست اما آیا در شرایطی که این موضوع به محل اختلاف بین آحاد مردم تبدیل شده، شایسته نیست در برخورد با آن خلاقیت و انعطاف بیش‌تری خرج شود و کار فرهنگی تمیز، جای کارهای نمایشی با اثر معکوس را بگیرد؟
این چند خط را بخوانید: «همانطور که میدانید متاسفانه در جامعه از لحاظ حجاب وضعیت جالبی را مشاهده نمیکنیم به همین دلیل بر آن شدیم روز ۲۱ تیرماه روز عفاف و حجاب اجتماع بزرگ مادرانه دخترانه زندگی عفیفانه را به رخ بدحجابان شهرستان به نمایش بگذاریم...»
این یکی از پیام‌های دعوت به اجتماع روز عفاف و حجاب است که در فضای مجازی منتشر شده. فارغ از وجود چندین ایراد ویرایشی و نگارشی در همین چند خط، صحبت از محتوای پیام و نگاهی است که منجر به نوشتن چنین جملاتی می‌شود. صد البته که این نگاه قابل تعمیم به تمام قشر مذهبی یا طرفداران حجاب و یا حتی برگزارکنندگان و شرکت‌کنندگان در اجتماعات حجاب و عفاف نیست و تنها یک پیام هم نمی‌تواند دلیل نقد یک رویداد گسترده باشد اما به زعم نگارنده، این موضوع ارزش پرداختن دارد، چرا که متأسفانه نه منحصر به یک پیام و یک گروه و یک شهرستان که برآمده از دل تفکری است که بدنه‌ای از قشر مذهبی جامعه و بخشی از مسئولین کشور بدان مبتلا هستند. تفکری که فرسنگ‌ها با تفکر حقی که می‌گفت: «آن دختر بی‌حجاب هم دختر من است» فاصله دارد. در مختصات این تفکر، بدحجابی و بی‌حجابی مقوله‌ای خشک و صرفا قانونی است که در سطح حکومتی نیازمند گشت ارشاد و در سطح مردمی نیازمند راهپیمایی و تجمع برای «به رخ کشیدن» قدرت طرفداران حجاب است و یا حداقل ابراز وجودی برای نشان دادن این‌که ما بی‌شماریم.
بله! «ما بی‌شماریم» شعار سیاسی طرفداران جنبش سبز در سال هشتاد و هشت بود و غم‌انگیز این‌که نگاه عده‌ای به مقوله‌ی حجاب تا همین حد تنزل‌یافته، سیاست‌زده و کاریکاتوری است.
ادامه در متن بعد
776 viewsedited  18:22
Open / Comment