معنای جدید از آیهی شریفهی «لیس کمثله شیء» حيدر حبّ الله تر | افکار و آراء حیدر حبالله
معنای جدید از آیهی شریفهی «لیس کمثله شیء»
حيدر حبّ الله
ترجمه: محمّد رضا ملايی
سوال:
من طلبهی حوزهی علمیه در شهر قم هستم. قبلا با برخی از طلاب علوم دینی، در علم کلام مباحثه میکردم و بحثِ ما دربارهی تجسیم و استدلال بر نفی جسم بودن خداوند بر اساس آیهی شریفهی «لیس کمثله شیء»[2] (شوری: 11) بود. یکی از حاضران در مباحثه گفت از شما به صورت شفاهی چنین شنیده که استدلال به این آیه برای نفی جسمیت خداوند متعال را قبول ندارید با اینکه چنین استدلالی در نزد همهی علماء مشهور است. در این باره توضیح دهید. نظر شما چیست؟
جواب:
بین علمای تفسیر و علم کلام، مشهور است که این آیهی شریفه، تشابه خداوند با حقیقت و صفاتِ هر چیز دیگری را نفی میکند. برخی از آیهی فوق، نفی تشابه در حقیقت را استفاده کردند و اختلاف بین مجرد و مادی را، اختلاف در حقیقت و واقعیت آن دو – و نه اختلاف در صفت – میدانند. روش آنها در فهم این آیه بدین صورت است: «ممکن نیست خداوند متعال جسم باشد زیرا اگر جسم باشد مثلِ خلقش میبود در حالی که خداوند متعال میگوید هیچ مثلی ندارد»؛ و یا بدین صورت: «ممکن نیست خداوند متعال، نیازمندِ غیر از خودش باشد زیرا اگر محتاج دیگری باشد مثل ما خواهد بود؛ این در حالی است که لیس کمثله شیء». این تفسیر از آیهی شریفه، در واقع به نفیِ مطلقِ تماثل و تشابه بین خداوند و غیر او بر میگردد و اینکه بین خداوند و غیر او به هیچ وجهی، تشابه نیست.
ولی ممکن است احتمالِ دیگری در تفسیر آیهی فوق نیز وجود داشته باشد. این احتمال – که به ذهن من رسید – میگوید...