خداوند متعال میفرماید:«إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلاً كَريما»[2] (نساء: 31). آیا این آیه با آیهی شریفهی « فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَه؛ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه»[3] (زلزله: 7 و 8) در تعارض نیست؟
جواب:
این موضوع از همان ابتدای تولد علم کلام و علم تفسیر در نزد مسلمین مطرح شد و از یک سو، مرتبط با مسالهی توبه و شفاعت و تکفیر[4] است و از سوی دیگر مربوط به مسالهی حبط اعمال[5] میباشد. بسیاری از مفسرین و متکلمین با این موضوع بر اساسِ نظریهی تخصیص، برخورد کردند و معتقد بودند آیههای سورهی زلزله، به وسیلهی ادلهای که بخشیده شدنِ گناهان با توبه را مطرح میکنند تخصیص خورده است. این در حالی است که علامه طباطبایی بر این باور است که آیات توبه و احباط، حاکم بر آیات سورهی زلزله هستند.[6] اما کسانی که حبط اعمال را انکار میکنند یکی از مستندات مهم آنها، همین آیهی سورهی زلزله است. آنچه به نظر من میرسد این است که بین این آیهی شریفه از سوره زلزله از یک سو و ادلهی عفو و تکفیر و بخشش گناهان و یا ادلهی حبط اعمال از سوی دیگر – که به همهی آنها در موارد معددی از قرآن و سنت اشاره شده – هیچ تنافی و تناقضی نیست؛ زیرا سیاقِ آیات قرآن در سورهی زلزله، ناظر به جزاء و عقوبت و حساب و کتاب نیست بلکه ناظر به مرحلهای است که میتوان آن را مرحلهی «عرضه و خبر دادن و رویت» نامید. مردم در روز قیامت بعد از زلزلهی زمین، برمی خیزند تا خداوند، اعمالشان را به آنها نشان دهد. مرحلهی ارائهی اعمال و عرضهی آنها بر صاحبان افعال و آگاه کردن ایشان بر کارهایی که کردند...