Get Mystery Box with random crypto!

حسین پورفرج | مدادِ مردمکِ دیده

Logo of telegram channel hosseinpourfaraj — حسین پورفرج | مدادِ مردمکِ دیده ح
Logo of telegram channel hosseinpourfaraj — حسین پورفرج | مدادِ مردمکِ دیده
Channel address: @hosseinpourfaraj
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 698
Description from channel

Books:
میم مثل محمد (ص)/نشر نقد فرهنگ(۱۳۹۷)

website: HosseinPourfaraj.blog.ir https://www.instagram.com/h.purfaraj
link: @HPourfaraj

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


The latest Messages 2

2021-07-05 18:37:58 آیا بدزبانی اخلاقا رواست؟!
#حسین_پورفرج

چندی پیش در قالب پستی، از موقعیت‌هایی سراغ گرفتم که در آن بدزبانی اخلاقا رواست. آن سخن واکنش‌های مختلفی در پی داشت. امروز و در شرایط کنونی بیشتر آن گزاره‌ را صادق می‌دانم. به گمانم، بدزبانی، در نتیجه‌ی عملکردی که مصداق بارز ظلم آشکار است، نه تنها اخلاقا بد نیست، بلکه سیگنال بیداری اجتماعی‌ست.

فرض کنید فردی بیماری در خانه دارد و زندگی آن بیمار شدیدا وابسته به دستگاه تنفس مصنوعی‌ست. طبیعتا آن دستگاه با سلام و صلوات کار نمی‌کند. آن دستگاه با برق کار می‌کند و با قطع برق از کار می‌افتد. در این وضعیت، بیمار میان مرگ و زندگی‌ست. اقوام او حال نزار او را می‌بینند و کاری از دست‌شان برنمیآید. آنها مانده‌اند چه کنند. دست به دعا برمی‌دارند اما تا آن مسئول نامحترم دست‌اش به وصل برق نرود، وضعیت نرمال نخواهد شد. مرگ بیمار محتمل است.

آیا این وضعیت مصداق بارز ظلم آشکار نیست؟! وضعیتی که نتیجه‌ی بی‌مسئولیتی و بی‌کفایتی مسئولین ذی‌ربط است؟! اگر این وضعیت مصداق بارز ظلم آشکار است، پس در این وضعیت، به گمانم، بد زبانی اخلاقا رواست. بدزبانی در این وضعیت نشان می‌دهد که آن فرد بدزبان هنوز به اختگی اخلاقی_اجتماعی نرسیده، و هنوز سیگنال‌های انسانیت او کار می‌کند. هنوز چنین انسانی زنده است و انسان زنده نمی‌تواند در برابر ستم سکوت کند.

متاسف‌ام که چنین گفته‌ام، اما حقیقت کتمان شدنی نیست. پیشرفت در پسرفت وصف حال این‌روزهای ماست. امیدوارم، دیگر این سرزمین چنین اوضاع اسف‌باری را به خود نبیند.

@HosseinPourfaraj
1.3K views15:37
Open / Comment
2021-06-03 07:46:26
پشت جلد کتاب #شوخ‌طبعی‌_خدایان: ایمان یکی از مهمترین ساحاتی‌ست که قوه عقل را به چالش می‌کشد و دست او را در پوست گردو می‌گذارد: «ایمان جان دیانت است و بدن بی‌جان مرده‌ای‌ست فرسودنی. اینکه ما عقل را آچارفرانسه همه ساحات زندگی‌مان قرار دهیم، کاملا ناروا و خطاست. ایمان ارتباط بینابینی با خدا و حصول به تجربه آغوش است و هر آینه عقل‌گریز است و حیرت‌آفرین».

برای خرید کتاب #شوخ‌طبعی_خدایان کلیک کنید.

@HosseinPourfaraj
1.4K viewsedited  04:46
Open / Comment
2021-06-01 18:26:20
درباره “شوخ‌طبعی خدایان”
حسین پورفرج


: : پس از انتظار فراوان کتاب تازه‌ام “شوخ‌طبعی خدایان” به زیور چاپ آراست و پا به عرصه عمومی گذاشت. از وقتی تصمیم به چاپ این کتاب گرفتم، فکر نمی‌کردم تا این‌ اندازه در ممیزی ارشاد اثرم گیر کند. شوربختانه آن‌قدر حذفیات دستوری کتاب‌ کاری بود که مرا برآن داشت تا از خیر دو فصلش بگذرم. فصل «معنا در کنج، ایمان در رنج»، و «عقایدِ معیوب دلچسب»...
پیوند به متن کامل این یادداشت در سایت دین‌آنلاین

@dinonline
604 views15:26
Open / Comment
2021-06-01 09:18:52
لینک خرید"کتاب شوخ‌طبعی‌خدایان"کلیک کنید.


کتاب "#شوخ‌طبعی_خدایان" به قلم #حسین_پورفرج به همت #نشر_اریش به زیور چاپ آراست.

سخن نویسنده‌ی کتاب:
کتاب #شوخ‌طبعی_خدایان حاصل تاملات من در باب "ایمان و اخلاق" است؛ کتابی آسیب‌شناختی و انتقادی. کتابی که در آن از ایمان فریضه‌مدار و تکلیفی فراتر رفته‌ام، و نیز چنگ به اخلاق عملی زده‌ام. در این اثر کوچک، شاید شگفتی‌های بزرگی بیابید. مطالعه‌ی آن را به شما پیشنهاد می‌کنم.

اما چند تقدیر و تشکر؛ در چاپ اثر حاضر سخت مدیون دوستانی فرهیخته‌ام. ابتدا دکتر #سروش_دباغ. (چنانکه در کتاب نیز آورده‌ام،) معلمی ایشان بر من افتخاری‌ست بس بزرگ. نکته‌سنجی‌های عالمانه‌ی ایشان همیشه دست‌گیر این خام ره‌نیافته بوده است. دوم و سوم، دوستان نازنین‌ام #سیدهادی_طباطبایی و #رضا_سجادی‌نژاد. در این سالیان این دو عزیز همیشه حامی و همراه من بوده‌اند. از ایشان فروتنانه سپاسگزارم. دست هر سه عزیز را به گرمی می‌فشارم. در پایان، از خانم دکتر تقی‌زاده، مدیریت نشر اریش نیز کمال سپاس و امتنان را دارم.

با مهر و ادب
#حسین_پورفرج

@HosseinPourfaraj
@arishpub
3.2K viewsedited  06:18
Open / Comment
2021-05-31 17:23:00 لطفا پیامبر را از تاریخ غیب نکنید!
نقدی بر یادداشت اخیر محمد مجتهد شبستری

چند روزی‌ست یادداشتی اصلاحی از سوی استاد #محمد_مجتهد_شبستری در سایت ایشان منتشر شده است. گویی این عزیز بزرگوار دیگر عنوان "قرائت نبوی از جهان" را کنار گذاشته‌اند. به دو مدعای ناکافی و قابل نقد: ! تمام متن فعلی قرآن از نگاه تاریخی اثر یک شخص است، یعنی نبی، و !! آن شخص همانا حضرت محمد(ص)، پیامبر اسلام است. ایشان این دو مدعا را مغایر با مطالعات تاریخی جدید می‌دانند و لذا به جای آن عنوان، "خوانش پدیدارشناسانه" و "خوانش روایی" را ارائه می‌کنند.

نکته:
مجتهدشبستری بسیار برای من عزیز و محترم، اما به نظرم ایشان در اینجا اندکی شتابان به آب زده است. چند وقتی‌ست پیشنهاداتِ مطالعاتی او را پیگیری می‌کنم و با آنها در چالش‌ام. خصوصا آخرین آنها که به گفتگوی دوستان #حقله‌ی_نو با دکتر #محمدعلی_امیرمعزی بر‌می‌گشت. گویی این‌روزها شبستری سخت متاثر از مطالعات قرآن‌پژوهان غربی قرن بیست‌ام به این سوست. افرادی مانند "جان ونزبرو"، "پاتریشیا کرونه"، "ویلیام گراهام" و... . افرادی که در اصالت تاریخی قرآن تردید کرده‌اند و پیدایش آن را مربوط به قرن دوم و گاها سوم هجری قمری دانسته‌اند. (و حتی از آن بالاتر، گاهی پیامبر را نیز از تاریخ غیب کردند). رویکردی که در میان متفکران ایرانی نیز طرفدارانی دارد و چنانکه آوردم امیرمعزی یکی از آنهاست.
اما این تمام ماجرا نیست. این نگاه اصالت‌شکن و تجدیدنظرطلب چندی‌ست در خود غرب نیز مورد نقادی‌های فراوان قرار گرفته، و روز به روز از اعتبارش کاسته می‌شود. مثلا #فرانسوا_دوبلوا، از منتقدان این رویکرد بارها در نوشته‌هایش به نقد دیدگاهِ ونزبرو پرداخته و حتی از منابع تاریخی نزدیک‌تر به صدر اسلام سخن گفته. او معتقد است تجدیدنظرطلبان درک درستی از فرهنگ زیسته‌ی عربستان عصر پیامبر(ص) ندارند و به علت پایبندی افراطی به منابع باستان‌شناختی و کتیبه‌شناختیِ آن دوران از پرداختن به روش‌های بومی انتقال معنا عاجزند. البته بماند که اخیرا دوباره رویکرد انتقادی به اسناد اولیه، در جهت اعتباربخشی به اصالت تاریخی قرآن در کار و بار کسانی چون هارلند موتسکی برجسته شده است.
نتیجتا، فکر می‌کنم دوباره بهتر باشد شبستری به عنوان "قرائت نبوی از جهان" برگردد. با تغییر عنوان صرف نمی‌توان محتوایات مندرج در نظریه‌ی مطروحه را منقلب کرد.

#حسین_پورفرج

@HosseinPourfaraj
1.3K viewsedited  14:23
Open / Comment
2021-05-29 19:16:44 کامنت‌پژوهی

همیشه در فضای مجازی خواندنِ کامنت‌ها و پیام مخاطبان از تفریحات مورد علاقه‌ی من بوده است. خصوصا کامنت‌هایی که در زیر پست‌های بحث‌برانگیز نوشته می‌شود. منظورم از پست‌های بحث‌برانگیز پست‌هایی‌ست که به نقل، یا برگرفته از کلام یا تصویر اشخاص صاحب‌نام انتشار می‌یابد، و حاوی سخن یا ادعایی‌ست که با واقعیت جامعه نمی‌خواند.

رفته‌رفته در نتیجه‌ی خواندنِ این کامنت‌ها نگاه‌ام توسعه‌ پیدا کرد. دریافتم که این کامنت‌ها در کنار آنکه می‌توانند جنبه‌ی فکاهی داشته باشند، نیز می‌توانند از پس پشت‌ خود واقعیت‌های جدی و مهمی را برملا کنند. امروز درمی‌یابم که این کامنت‌ها از احساسات و عواطف کنشگران جامعه _ آنهم در باب موضوعات مختلف‌_ سخن می‌گویند و از جنبه‌های آسیب‌شناختی بالایی برخوردارند. مثلا، آدم با خواندنِ این کامنت‌ها تاحدی می‌تواند از محبوبیت یا تنفرآمیز بودن فلان شخص یا فلان صنف و یا هزار و اندی چیز دیگر در عرصه‌ی عمومی سردربیآورم و براساس آن دست به اقدامات بعدی بزند. البته خوب می‌دانم که گستردگی و پریشانی این کامنت‌ها به "بازار شام می‌مانند" اما در همین بازار شام نیز گشت و گذار امکان‌پذیر است. به گمانم خوب می‌شود درباره‌ی کامنت‌های صفحات مجازی کار پژوهشی کرد و از دل آن به نتایج اجتماعی_فرهنگی خیره‌کننده‌ای رسید.

کلام آخر
سخن من بر سر این نیست که این پیام‌ها مثلا در باب فلان شخص یا بهمان صنف کاملا ناظر به حقیقت‌ است و اصلا نظر تائید خدا یا کائنات را نیز به همراه خود دارد. بحث من، بر سر این است که این پیام‌ها به خوبی از عواطف و مکنونات افراد جامعه حکایت می‌کنند و به نوعی، نظرسنجیِ غیررسمی‌اند. آدم از خواندن چنین کامنت‌هایی به قول معروف "حساب خیلی چیزها دست‌اش می‌آید" و می‌تواند به خروجی‌های جالبی برسد.

#حسین_پورفرج
@HosseinPourfaraj
1.0K views16:16
Open / Comment
2021-05-22 13:00:09 ابراهیم، المثنی ندارد!
به بهانه و در نقد پسرکشی اخیر

دیگر هر پسرکشی‌ای جنایت است. هیچ پدری نمی‌تواند همانند ابراهیم، خلیل‌الله(ع) ادعا کند که خدا در رویا او را به کشتن پسرش فرمان داده است. این شیطان است که خود را خدا جا زده، و دارد شرش را می‌ریزد. اگر پدری خود را "ابراهیمِ دوم" معرفی کند و به این بهانه پسرش را به قتلگاه ببرد، ما به او می‌خندیم. آیا این طور نیست؟! ما هرگز ادعای چنین پدری را باور ‌نخواهیم کرد و خواهیم کوشید حتی‌المقدور جلوی جنایت احتمالی را بگیریم. بله، آن ابراهیم در جهان حاضر هیچ المثنایی ندارد و دیگر هیچ "ابراهیم دومی" در کار نخواهد بود.

اما اسماعیل چه؟!

در این جهان، دیگر هیچ پدری ابراهیم نیست، اما همه فرزندان، همچنان اسماعیل‌اند. فرزندان به اذنِ آن جان‌آفرین، جان‌شان آزاد است و هیچ ابراهیمِ مدعی‌ای نمی‌تواند آن را پایمال کند. وقتی دیگر هیچ ابراهیمی در کار نیست، قربانی شدن هر اسماعیلی جنایت است و حکم جنایت نیز، مشخص.

به‌راستی، توهم "ابراهیم بودن" چه خطرناک و زننده است. نباید بگذاریم این توهم در ما ریشه بدواند و مبدل به سنتی فرهنگی شود. هر کس ادعای ابراهیم بودن کند، دیوانه است و باید این توهم از سرش بپرد. هیچ پدری ابراهیم نیست، اما فرزند همان پدر، قطعا اسماعیل است.

#حسین_پورفرج| @HosseinPourfaraj
1.4K viewsedited  10:00
Open / Comment
2021-05-10 15:21:23
تیکی‌تاکای تروریست‌ها

حادثه آن‌چنان وحشیانه است که عاملان آن هنوز از پذیرش مسئولیت‌اش شانه خالی می‌کنند. این نسل‌کُش آن یکی را مسئول چنین فراجنایتی می‌داند و آن یکی، دیگری را. آیا عجیب نیست آنها که حیثیتی برای نوع انسان نگذاشته‌اند، اینگونه به جلز و ولز افتاده‌اند؟! گویی آنها که همه از ترس‌شان فراری هستند، این‌بار خودشان از چیزی می‌ترسند. به‌راستی، آنها از چه می‌ترسند؟! از من و شما؟! بعید می‌دانم! از توپ و تفنگ؟! بعید می‌دانم! از آه آن مادرانِ بی‌فرزند، بعید می‌دانم! از آهِ آن فرزندانی که می‌گفتند: مادر بلند شو، بعید می‌دانم! از خدا و پیامبر، بعید می‌دانم! به راستی آنها از چه می‌ترسند؟!

آیا این خنده‌دار نیست که آنها برای خدایی‌‌ می‌کُشند که مهم‌ترین صفت‌اش "آفریننده بودن" است؟! "به نام خدایی که آفریننده می‌خوانندش، می‌کُشند". چه تناقض حال‌به‌همزنی.

#حسین_پورفرج

@HosseinPourfaraj
1.5K viewsedited  12:21
Open / Comment
2021-05-09 09:50:36 شورشی علیه‌ی نگاه علمی_فلسفی به قرآن
#حسین_پورفرج

...این بس‌آمد آنگونه که من می‌فهمم هرگز به خاطر این نیست که قرآن اساساً مدعی “علمی بودن” یا “فلسفی بودن” است و لذا می‌خواهد از سده‌های قبل دائماً پارادایم علمی-فلسفی سده‌های بعد را به تصویر بکشد. در تکمیل گفته‌های سطور گذشته‌ام باید بگویم که این فراوانی سبب دیگری دارد و هکذا برآیند چنین نگاه ناموجهیِ به متن مقدس نیست. اگر در قرآن آیات علمی-فلسفی پر رفت و آمد است، دلیلش امر دیگری‌ست. ما باید بس‌آمد این دست آیات را در دستگاه الهیاتی آن دوران جستجو کنیم و شرایط تاریخی آن عصر را نیز در نظر داشته باشیم. قرآن می‌خواهد نظام خداشناسی مردمان عصر نزول را زیر سؤال ببرد و مقامِ کمرنگ‌شده “الله” خدایِ آفریننده را دوباره بازپس بگیرد. می‌خواهد بگوید که خدای شما در کنار آنکه الله است، رب نیز هست. خدایی که آسمان‌ها و زمین را خلق کرده، و می‌تواند بر سرتان باران بباراند. بگذارید دوباره با آرمسترانگ همراه شویم: “گفته می‌شد که این رب‌ها دختران الله هستند، به ویژه به این خاطر که اعراب تولد دختر را مایه بدبختی می‌دانستند و غالباً نوزاد دختر را زنده به گور می‌کردند…“. به گمان من، ما باید بس‌آمد آیاتِ کیهانی و ظاهراً علمی قرآن را اینگونه بفهمیم که این متن دارد ذهن مخاطبانِ خود را متوجه چیزهایی می‌کند که ممکن است تا دیروز در باور آنها جوردیگری فهمیده می‌شده، و معنای دیگری میستانده. شاید خوب باشد اینگونه بگویم که بس‌آمد این دست آیات پاسخیست به آفاتِ دین‌داری و شرایط خاص تاریخی آن عصر. در حقیقت قرآن آمد و اعلام کرد که اربابان و بت‌های شما اعراب جاهلی هیچ نقشی در زندگی‌تان ندارد و گرداننده همه چیز، از آسمان روی‌سرتان تا افتادن هر برگی از درخت، همه به دستان خداست. ما باید آیاتِ علمی-سماوی قرآن را همانا استشهاداتی بدانیم که خدا در جهتِ تأیید مدعای خود و اصلاحِ باورهای غلط آن عصر زده است و این را نیز مدنظر داشته باشیم که این آیات کاملاً جنبه‌های توجیهی و انتقادی دارند. قرآن در پاسخ به مدعیاتِ اعراب جاهلی که بت‌ها را ربِ جهان می‌دانستند و برای آنها نقش‌های مثبت در زندگی قائل بودند، به بیان شواهدِ روشن و ساده‌ای از امورآفاقی و انفسی می‌پردازد و اینگونه ذهنِ مردمانِ آن دیار را آماده پذیرش باورهایِ تازه‌تر می‌کند. همه آیاتِ اینچنینی در قرآن همین نقشِ مهم را برعهده دارند و هرگز در جهتِ ارائه یک نظریه علمی-فلسفی دهان‌پرکن نیستند. نظریاتی که شاید در تلقی عوام حتی از عهده هزاران هزار انشتاین یا ارسطو نیز برنیآیند و مختص دین و کتب مقدس دینی باشند. قرآن این آیات را به عنوان نمونه‌هایی می‌آورد که نشان دهد الله یا خدای آفریننده برخلاف تصور اعراب جاهلی که او را به بازنشستگی فرستاده‌اند، هنوز و همچنان رب هستی و گرداننده اجزای ریز و درشت طبیعت و فراطبیعت است و البته او همیشه و تا ابد چنین مقامی را دارا بوده است. من بس‌آمد آیات سماوی- کیهانی قرآن و اساساً هر آیه‌ای با رنگ و بوی علمی-فلسفی را اینگونه می‌فهمم که در واقع خدا دارد مطابق با زمانه و زمینه نزول وحی و دستگاه الهیاتی آن دوران به تصحیح باورهای دینی آن مردم همت می‌گمارد و می‌خواهد جایگاه ربوبی الله را تذکار بدهد. خدا دارد به زبان ساده به ما می‌گوید که من هرگز به بازنشستگی نرفته‌ام و هنوز و همیشه در پای کار ایستاده‌ام. چشمتان را باز کنید و ببینید این منم که دارم به شما مُلک و مملکت می‌بخشم و یا شما را از آن باز می‌دارم. این منم که همه چیز را خلق کرده‌ام و همه چیز را می‌میرانم. به آفرینش شتر نگاه کنید. به هفت‌طبقه آسمان نگاه کنید. به خانه عنکبوت نگاه کنید. اگر بسیار کوشایید تن به سفر بدهید و سرگذشت گذشتگان را ببینید. ببینید که چطور اقوام کهن به یک عذاب من درنوردیده شدند و کفر آنها هیچ سودی به حالشان نداشت. ببینید سرنوشت عادها و ثمودها را. چشم بگشایید و ببینید این منم که دارم از زمین دانه می‌رویانم و یا به وقت خزان جان زمین را موقتاً می‌گیرم. منم که خورشید و ماه را در مدار خودشان به گردش درآورده‌ام و اجازه نمی‌دهم که عناصر سماوی به یکدیگر تجاوز کنند. خورشید جای ماه را بگیرد و یا ماه جای خورشید را. و...

اصل مقاله در #دین‌آنلاین، اینجا.

@HosseinPourfaraj
1.0K viewsedited  06:50
Open / Comment
2021-05-06 13:20:55 گورخری که مرد شاید همان ناقه‌ی صالح باشد!
#حسین_پورفرج

"روزی یکی از آشنایانم برای دیدن فرزندش به انگلیس سفر کرد. یک روز در حال پیاده‌روی در شهر بود که ناگاه درخت توتی را دید که میوه‌هایش رسیده بود... دستش را بلند کرد و توتی چید و خورد. ناگاه یکی از اهالی آن شهر به او نزدیک شد و با حالتی بازجویانه از او پرسید؟! چه کار می‌کنی مرد؟! گفت: کاری نمی‌کنم، توتی کندم و خورد. آن مرد گفت: ماهم می‌توانیم این توت‌ها را بچینیم، اینکه کاری ندارد... ما این توت‌ها را روی درخت رها می‌کنیم تا پرندگان از آن بخورد و غذایی داشته باشند. لطفا حقوق پرندگان را رعایت کن!..."

آیا در جامعه ما حیوانات از چنین حقوقی بهره‌مندند؟! مرگ گورخر افریقایی، در نتیجه شر اخلاقی ما انسان‌‌هاست. حقوق حیوانات در جامعه‌ی ما حالاحالاها رعایت‌شدنی نیست. کسی که به خاطر علایق شخصی خود پرنده‌ای را در قفس می‌چپاند، در خط مقدم حیوان‌آزاری قرار دارد. من نمی‌دانم چه اصراری‌ست که باید حیوان بیچاره را از زیستگاه اصلی جدا کنیم و آنگاه این بلا را بر سرش بیآوریم. اگر ما گورخر نبینیم کجای زندگی‌مان می‌لنگد. اگر قرار است باغ‌وحش‌های ما به بهای آزار گورخرها و تلف شدن آنها پر شود، من حاضرم هیچگاه گورخری نبینم. من حاضرم از باغ‌وحش‌های ما فقط باغ‌اش بماند و بس!

خوب است تمام حیوانات و این گورخرهای بیچاره را به چشم ناقه‌ی صالح ببینیم و از پی کردن آن دست‌ بکشیم. هیچ حیوانی را نباید آزاد داد و اینگونه پایمال کرد.

@HosseinPourfaraj
1.1K views10:20
Open / Comment