Get Mystery Box with random crypto!

توصیه‌های « بَبیت » به پسرش : «....ببین ، تو را به خدا این حر | My handwritings

توصیه‌های « بَبیت » به پسرش :

«....ببین ، تو را به خدا این حرف را برای مادرت بازگو نکن والا این چند تا دانه مویی را که روی سرم مانده است از بیخ می‌کند، ولی حقیقتش این است که من در تمام عمرم نتوانسته‌ام حتی یک بار کاری که دلم می‌خواسته بکنم! گمان نمی‌کنم به هیچ کاری موفق شده باشم الا اینکه خودم را با زندگی جور کرده‌ام. با خودم می‌گویم که از صدها فرسنگ راهی که می‌توانستم بروم فقط یک بند انگشت آن را رفته‌ام. شاید تو بتوانی جلوتر بروی. نمی‌دانم. اما وقتی می‌بینم که تو خودت می‌دانستی چه کاری می‌خواهی بکنی و آن را کرده‌ای دلم از خوشی غنج می‌زند. بعله، آدمهایی که توی آن اتاق هستند سعی می‌کنند به راهت بیاورند و رامت کنند. به آنها بگو بروید گورتان را گم کنید! من پشتیبانت خواهم بود. اگر دلت می‌خواهد برو دنبال همان کار توی کارخانه. از خانواده نترس. نه، از تمام مردم زنیط هم نباید بترسی. از خودت هم نباید بترسی. مثل من نباش که ترسیدم. جلو برو ، جان من ! جهان مال توست! » (ص۴۹۱)

ببیت
سینکلر لوییس
منوچهر بدیعی