Get Mystery Box with random crypto!

Siavash Yazdandoust

Logo of telegram channel siavash_yazdandoust — Siavash Yazdandoust S
Logo of telegram channel siavash_yazdandoust — Siavash Yazdandoust
Channel address: @siavash_yazdandoust
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 241
Description from channel

instagram.com/Siavash_Yazdandoust
@s_yazdandoust

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


The latest Messages

2021-05-10 23:41:42 Channel photo updated
20:41
Open / Comment
2021-05-10 23:28:06
از درخت‌های انار
تبر سهم‌مان بود
با خون‌های ریخته.

از دریاها
جنازه بود
با لب‌هایی
که هنوز تشنه‌ی بوسه بودند.

از جنگ‌
مادرانی که همچنان
منتظر خبری هستند
که جگرگوشه را
مرده یا مرده
بیاغوشند.

از عشق
نفس‌های بریده
میان اشک‌هایی
که شنا در تنهایی را می‌آموزد

از زیستن
خنجرها
که یار دوستان‌مان بودند

و از خدا
بگذار تا چیزی نگویم.

۲۰ اردی‌بهشت ۱۴۰۰

#سیاوش_یزدان_دوست

● @Siavash_Yazdandoust
6.0K viewsedited  20:28
Open / Comment
2021-05-10 23:27:32
بر پیشانی‌ات ماه نشسته‌ست
آسمان روشن
آن‌جا که تویی.

ستاره‌هایی
در آشیانه‌ی چشمانت
که قاتلان وحشیِ تاریکی‌اند.

جهان مهربانی را
وام از دستانی می‌گیرد
که وقتی می‌فشارم‌شان
دارا ترینم.

رود خروشان موهایت
مرا به دریای تنت می‌رساند

برهنه شو
می‌خواهم چنان فتحت کنم
که جزیره‌ی آفتابی‌ات
قلبم را آب کند.

۱۵ اردی‌بهشت ۱۴۰۰

#سیاوش_یزدان_دوست

● @Siavash_Yazdandoust
208 viewsedited  20:27
Open / Comment
2021-05-10 23:26:57
چون قطره‌ای
از چشم ابرها ریختم
به تن دریایی‌ات...

محو شدم
در اندام گسترده‌ای
با سینه‌ای که عروس دریایی
قلبی به‌مانند مروارید
و موهایت موجی خروشان.

پایانم اما
نه پیوستن باران به دریا
که نهنگ مرده‌ای بود در ساحلت.

چون رود
از کوه ریختم
به تن دریایی‌ات...

عشق من به تو
چون ماهی قرمز کوچکی‌ست
که می‌خواهد
در تمام اندامت شنا کند.

پایانم اما
افتادن به توری
با فاصله‌ای بسیار
در آکواریوم
با اشک‌هایی ناپیداست.

۱۰ اردی‌بهشت ۱۴۰۰

#سیاوش_یزدان_دوست

● @Siavash_Yazdandoust
144 viewsedited  20:26
Open / Comment
2021-05-10 23:24:34
دوستت می‌دارم
به‌سان واپسین آغوش مادر
برای اعدامی.

#سیاوش_یزدان_دوست

● @Siavash_Yazdandoust
105 viewsedited  20:24
Open / Comment
2021-05-10 23:24:02
در دریای خاطرات که ذهن ما باشد، گاه شنا معنایی ندارد. چنان در خاطره یا خاطره‌هایی غرق می‌شوی که نه تو را می‌کشد، نه می‌گذارد درست نفس بکشی. بی‌شک خاطره، نفرین عجیبی‌ست که توام با زندگی بشر است. آن نخستین و واپسین آغوش، آن بوسه، آن بدرود. اما زندگی پیچیده‌ی ما، با همین آغاز و پایان تعریف شده است. روزی ما نیز خاموش می‌شویم. ما شمع‌هایی هستیم که بسیار گریه می‌کنیم، اما این طوفان که مرگ باشد، برای همیشه به تاریکی هل‌مان خواهد داد. این سرنوشت آدمی‌ست. تنهایی، تنهایی، تنهایی، و خاموشی. گاه چنان در جهنم زندگی فرو می‌روی که لحظه‌ای ناگاه به خود آیی و می‌بینی تو وجود داری. نفس می‌کشی هرچند گاه حوصله‌ی نفس کشیدن برای خود، شنیدن تیک‌تاک ساعت، گذر زمان، و ادامه دادن نداشته باشی. صداها در ذهنت می‌پیچند، دوستت دارم‌هایی که پایان یافته‌اند، عشق‌هایی که دیگر وجود ندارند. تنها دستی که دست تو را خواهد گرفت، دست خود توست. فراموش نکن تنها کسی که واقعاً به تو اهمیت می‌دهد خودت هستی! هیچ‌چیز از هیچ‌کس ناممکن نیست، که خنجرها همه‌گی به دست دوستان اشاره دارند. تا دوست هست، به دشمن نیاز نیست.

#سیاوش_یزدان_دوست

● @Siavash_Yazdandoust
100 viewsedited  20:24
Open / Comment
2021-05-10 23:23:06
می‌بوسمت
و بوسه‌ات
هربار طعم تازه‌ای دارد

غرق می‌شوم
در دریای تنت
با آغوشی
که پنداری آتشی‌ست
روشن شده در دریا.


‌غمگین که می‌شوی
زیبایی‌ات دوچندان است
و من در آن‌هنگام
نمی‌دانم متوجه شکوه‌ات شوم
یا دستی برگونه خیس‌ات برم.

فصل عاشقی من!
تنهایی‌ام را دوست داشتم
اما، آن را به من بازنگردان.

۲۹ آذر ۱۳۹۸

#سیاوش_یزدان_دوست

● @Siavash_Yazdandoust
89 viewsedited  20:23
Open / Comment
2021-05-10 23:21:55
تنش از تنهایی‌ سرشار
و چشمش
آن هوای ابری‌
که نمی‌بارد
و لبانش
ناامید از بوسه‌ای که نیست

دستی دستش را نخواهد گرفت
از زمین بلندش نخواهد کرد
و غم، پیش از خودش
زیر پوستش زندانی‌ست.

او مانده‌ است،
با زخمی به عمق دریا
که هر شهامتی را در خویش غرق می‌کند
با خاطره‌ای که،
به آسانی نمی‌کشد

ای غریبه
مرا ببوس
که مرهمی باشی
بر قلب خونینی
که مزرعه‌ی خنجرهاست.

۲۱ فروردین ۱۴۰۰

#سیاوش_یزدان_دوست

● @Siavash_Yazdandoust
88 viewsedited  20:21
Open / Comment
2020-03-20 11:58:12
باهار من تویی
که از لبخندت، شکوفه‌ها سر می‌زند

قلب مردی زمستانی
با تو آتش گرفته‌است.

چهار فصلم با تو
باهار است
و هر لحظه که بی‌هم باشیم،
پاییز.

جنگل جان من
با تو سراسر سبز،
با نسیمی آرام

حال من با تو خوش است
مثل تهران،
با رنگین‌کمانی بر آسمانش.

۱ فروردین ۱۳۹۹

#سیاوش_یزدان_دوست

● @Siavash_Yazdandoust
305 viewsedited  08:58
Open / Comment