بیصدا فقیر میشویم! محمد طبیبیان اقتصاددان این که یک ملت ف | Taraneyalda
بیصدا فقیر میشویم!
محمد طبیبیان اقتصاددان
این که یک ملت فقیر شود، رخداد دردناکی است، اما عجیب و غریب نیست، همانطور که هند در قرن هفدهم یکی از ثروتمندترین کشورها بود و از قرن نوزدهم به بعد یکی از فقیرترین. میتوان این راه را طی کرد بدون سروصدا، فقط گاهگاهی با یک رخداد چشم باز کرد و متوجه شویم به فقر نزدیکتر شدهایم.
اخیراً اتوبوسی واژگون شد و تعدادی انسان از جمله خبرنگاران جوانی کشته شدند و بسیار خانوادههایی عزادار شدند. گفته شده فرسودگی لاستیکها و قطعات عامل بوده است. هزاران اتوبوس و اتومبیل و دهها قطار و هواپیما دچار این مشکل هستند؛ یعنی موجودی امکانات حمل و نقل کشور و سایر امکانات در حال فرسایش تدریجی است، چون امکان جایگزینی وجود ندارد. بسیاری کارگاهها و کارخانهها هم با مشکل فرسایش ماشینآلات و ابزار روبهرو هستند و با مشکل عدم امکان جایگزینی و تنزل ظرفیت تولید و کارکرد. این فقیر شدن یا همان «فقر خاموش» در بسیاری از خانههای ما هم در جریان است.
من یک استاد دانشگاه بازنشسته هستم، اگر عمری باقی باشد به زودی خانهی خود را خالی از بسیاری وسائل ضروری خواهم یافت. قدرت خرید و درآمد ماهیانه بسیاری از ما طی سه چهار سال به یک سوم رسیده. وقتی به زیر ۱۰۰ دلار در ماه رسید چشم باز میکنیم زیر خط فقر خواهیم بود، بدون این که تلاشی کرده باشیم یا جرمی مرتکب شده باشیم.
اگر بگویم در مسیر «به سمت هندی شدن» هستیم تعجب نکنید. در برخی مناطق شهرها قیافهی انسانها هم دارد هندی میشود؛ چهرهها در اثر ضعف تغذیهی مستمر که گرانی مواد غذایی به تدریج سبب میشود و ظاهر به دلیل بالاپوش مستعمل و کهنه.
دقت کردید در مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری کسی از بلندنظری، اهداف بلند برای پیشرفت و ترقی کشور سخنی به میان نیاورد؟ همه در حد قول سبد معیشتی، تأمین مقداری پول کمک معاش یا قولهای محاسبهنشده برای تأمین مسکن و مانند آن یا نظارت بر بازار و کنترل توزیع و قیمت صحبت کردند...
متن کامل
فردای بهتر
-
سرقت خُرد در ایران؛ وقتی آب از سر میگذرد
«بخشی از میوههای نوبرانهای که در کنار جادهها و اطراف شهر فروخته میشود میوههای سرقت شده از باغدارها هستند که زیر قیمت فروخته میشوند». علیرضا جعفری، عضو اتحادیه بارفروشان تهران با اعلام این خبر میگوید: «امسال سرقت میوه از باغات بیشتر از سالهای گذشته شده. […] علت این مسأله افزایش فقر و کاهش قدرت خرید است. اکنون میوه نسبت به سالهای گذشته به کالای ارزشمندی تبدیل شده و این روزها هر قشری نمیتواند میوه بخرد».
چرا این خبر مهم است؟ «سرقت» اگرچه پدیدهای اقتصادی است اما از حدی که بیشتر شود یک مسأله و آسیب اجتماعی مهم بهحساب میرود؛ آسیبی که بلندمدت ایجاد میشود و در کوتاهمدت از میان نخواهد رفت.
قائممقام معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه اعلام کرده: «سال ۱۳۸۸ تعداد ۲۰۰ هزار سرقت به ثبت رسیده بود که متأسفانه آمار یک میلیون و ۴۰۰ هزار سرقت در سال ۱۴۰۰ به ثبت رسیده است. در طول ۱۲ سال آمار سرقت در کل کشور ۷ برابر شده است». تیرماه ۹۹ هم رئیس پلیس آگاهی تهران گفته بود: «طی سه ماه گذشته، بیش از ۵۰ درصد از دستگیرشدگان برای بار اول مرتکب جرم شده بودند». یک پژوهشگر آسیبهای اجتماعی میگوید سن سرقت به «۶ تا ٧ سال» رسیده و «بسیاری از این کودکان به خانوادههایی تعلق دارند که از نظر مالی شرایط مناسبی ندارند، بنابراین، این کودکان روانهی خیابان میشوند برای سرقت».
کمی عمیقتر؛ آبی که از سر گذشته است مسائل و آسیبهای اجتماعی اگرچه ریشه در جامعه و رفتار مردم دارند اما تا سیاستمداران برای حل آنها سیاستگذاری نکنند و امکانات دولتی را برای مبارزه با آن بهکار نگیرند، اوضاع بهتر نخواهد شد. افزون بر این، بیاعتمادی به سیاستگذاران و سیاستها، فرد را به سمت کنشها و رفتارهای عمیقا خودمحورانه هدایت میکند و در نتیجهی این وضعیت، نظام اخلاقی به سرعت فرو ریخته و جامعه دچار بحران اخلاقی نیز خواهد شد.
آسیبشناسان در سالیان اخیر بارها در خصوص فروپاشی اخلاقی جامعه ایران هشدار دادهاند که «در شرایطی که جامعه دچار هراس از آینده باشد مهمترین پیامد، ناکارآمد شدن هنجارها و ارزشهایی است که فرد را به جامعه و رعایت اخلاق و قوانین ترغیب میکند. به عبارت دیگر، وقتی فردی از جامعهاش ناامید شده و نظام مدیریت جامعه را نه تنها ناکارآمد بلکه بدکارکرد بداند، اولین پیامد آن است که جامعه به مثابه مجموعه بههمپیوستهای از افراد که در تعامل با یکدیگر بستر زندگی فردی و جمعی را فراهم میکنند، دچار بحران مشروعیت اعتبار و اقتدار میشود. لذا فرد دیگر تعلقی به جامعه نخواهد داشت و هر آنچه ذیل اخلاق و ارزشها او را به جامعه پیوند میدادند به تعلیق درمیآید...