2022-06-22 15:57:38
.
به بهانه بزرگداشت نظامی گنجوی؛ تخریب یا ترجمه؟!
از خبرهای ناامیدکننده درباره رویکرد فرهنگی جمهوری تازهاستقلالیافتهای در شمال غرب ایران، تخریب پیشینه شاعران پارسیگو و جعل و تحریف آنهاست.
جمالالدین خلیل شروانی در کتاب نزههالمجالس از میان فراوان شاعران پارسیگو نام بیست و چهار تن از شاعران رباعیسرای سدههای پنجم تا هفتم گنجه را آورده است، و این یعنی گنجه مهد شاعران پارسیگو بوده است.
اینک خبر میرسد که به بهانه بزرگداشت، بی توجه به نسخههای خطی بسیار از سدههای هفتم به اینسو، اشعاری را ترجمه کرده و به نظامی گنجوی، بزرگترین سراینده حماسههای عاشقانه پارسی نسبت دادهاند.
یکی از ویژگیهای شعر، ترجمهناپذیری آن است و این سخنی ژرف و دقیق است، که از معاصران دکتر شفیعی کدکنی در چند جای آثار خود به آن پرداخته و از پیشینیان جاحظ، ادیب، سخنشناس و دانشمند سده سوم قمری، گفته است: «شعر تاب آن را ندارد که به زبانی دیگر ترجمه شود...».
بر این اساس، با ترجمه شعر، شعریت و عنصر هنر در آن از بین میرود و گاه تبدیل به نثر میشود و روشن است که مصالح شعر و نثر با هم متفاوت است.
این ویژگی مخصوص شاعران پارسیگو نیست؛ بلکه برگردان یا ترجمه شعر از همه زبانها اینگونه است. شعر زیبای حیدربابا از شهریار را اگر از ترکی به فارسی برگردانند، همینگونه است و حتماً بخش عمدهای از شیرینی و شاعرانگی آن از بین خواهد رفت.
اگر پرسیده شود که فیتز جرالد انگلیسی چگونه اشعار خیام را ترجمه کرده که باعث شهرت خودش و خیام در مغربزمین شده است، پاسخ آن است که فیتز جرالد شعر خیام را ترجمه نکرده است، بلکه با آوردن ویژگیها و نشانههایی از شعر خیام و راه یافتن به اندیشه او، بخشی از اندیشههای او را به زبان خود بازگو کرده است.
تأکید و تأیید این نکته از زبان نظامی گنجوی خواندنی است که امروزه در زادگاهش غریب افتاده و شعر فاخرش را با ترجمه کردن از شیرینی و جان، تهی و تخریب کردهاند:
لغتِ همه علومی چو از آن نمَط بگردد
سَلَبی دگر بپوشد به سیاقتِ معانی
نَمَطی که شعر دارد چو از آن زبان بگردد
چه نوشتن از وی آید، چه رسد به ترجمانی؟
خرداد ۱۴۰۱
#محمدجعفر_محمدزاده
818 views12:57