🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

بحران اوکرائین: ریشه‌های تاریخی و علل آن عبدالله شهبازی قسمت ا | عبدالله شهبازی

بحران اوکرائین: ریشه‌های تاریخی و علل آن
عبدالله شهبازی
قسمت اول

یادداشت حاضر بخشی از مقاله مفصلی است که در فروردین ۱۳۹۳/ آوریل ۲۰۱۴ آغاز کردم، در زمانی که بحران اوکرائین در اوج بود، ولی به دلیل گرفتاری‌های فراوان آن روزها کار را ناتمام گذاردم.

ساعاتی پیش، در پی چند هفته تنش تبلیغاتی در روابط آمریکا و ناتو با روسیه، سرانجام پوتین اعلام کرد که دولت روسیه استقلال جمهوری‌های دونتسک و لوهانسک، واقع در شرق اوکرائین، را به رسمیت می‌شناسد. به این ترتیب بحران اوکرائین بار دیگر اوج گرفت و به مهمترین مسئله روز جهان بدل شد. بنظر می‌رسد این آغاز کار است و در روزهای پسین بحران اوکرائین همچنان مهمترین تحول جهان امروز خواهد بود با پیامدهایی که هنوز نمی‌شناسیم. در این فضا انتشار بخشی از تحقیق فوق مفید است.

دوشنبه، ۲۱ فوریه ۲۰۲۲/ ۲ اسفند ۱۴۰۰



بخش‌های غربی و شرقی- جنوبی سرزمینی که امروزه جمهوری اوکرائین خوانده می‌شود دارای پیشینه تاریخی متفاوت‌اند. تنها با شناخت این تفاوت است که می‌توان بنیان‌های بحران کنونی این کشور را شناخت.

غرب: از روسین ها تا اوکرائینی ها

سرزمینی که به «اوکرائین غربی» شهرت دارد، و متمایز است با بخش‌های جنوبی و شرقی جمهوری کنونی اوکرائین، از سده چهاردهم میلادی به «روسیه کوچک» شهرت داشت و مردم آن «روس کوچک» (مالوروسکی) [۱] خوانده می‌شدند؛ در کنار «روسیه بزرگ» و «روسیه سفید». این تقسیم‌بندی چنان رواج داشت که تزارهای روسیه این عنوان را به کار می‌بردند: «فرمانروای سراسر روسیه؛ روس بزرگ، روس کوچک و روس سفید.»

«اوکرائین»، که قدمت کاربرد آن به اواخر سده دوازدهم میلادی می‌رسد، واژه‌ای است در زبان قدیمی اسلاوهای شرقی به معنی «سرزمین مرزی» و به مناطق مرزی سرزمین‌های روس‌نشین با لهستان اطلاق می‌شد؛ منطقه‌ای که امروزه شامل چهار استان واقع در منتهی‌الیه غربی جمهوری اوکرائین می‌شود. در گذشته، واژه «اوکرائین» تنها کاربرد جغرافیایی داشت نه قومی و اگر به مردمی «اوکرائینی» اطلاق می‌شد تنها به معنی «مرزنشینان» بود.

از سال ۱۷۷۲ تا انحلال امپراتوری هابسبورگ (۱۹۱۸)، به مدت یک قرن و نیم، این منطقه، که بطور عمده روستایی بود، در قلمرو دولت فوق، به مرکزیت وین، قرار داشت و بخشی از «شاه‌نشین گالیسیا و لودومریا» [۲] بود. مرکز این استان شهری بود با نام آلمانی «لِمبرگ». این شهر در گذشته با نام یونانی «لئوپولیس» (شهر شیر) شناخته می‌شد، اوکرائینی ها آن را « لِویوو» و لهستانی‌ها «لِووف» می‌نامیدند. سکنه گالیسیا بطور عمده آمیزه‌ای از مردم روس، لهستانی و یهودی بودند. گروه‌های کوچک آلمانی و چک نیز در این منطقه می‌زیستند. روس‌های گالیسیا «روسین» [۳] نامیده می‌شدند، و عموماً روستایی بودند، و شهرنشینان بطور عمده لهستانی و یهودی.

امپراتوری هابسبورگ، که امپراتوری تزاری را رقیب و خصم قدرتمند خود می‌دانست و نگران استیلای آن بر منطقه فوق بود، در این دوران طولانی، طی چند نسل، از طریق مدارس و شبکه آموزشی و تبلیغاتی، به مردم «روسین» گالیسیا آموزش داد که آنان نه «روس» بلکه «اوکرائینی» هستند که هماره مورد ستم «روس‌ها» بوده‌اند و مالک اصلی سرزمینی بنام «اوکرائین بزرگ» هستند که دامنه آن از کوه‌های کارپات تا رود دُن گسترده است و روس‌ها بخش‌های شرقی و جنوبی آن را ربوده اند. بنوشته کیت داردن، طی چند نسل «به این روستائیان محلی، که قبلاً خود را "روسین" می‌نامیدند، آموزش داده شد که آنان بخشی از "ملت بزرگ اوکرائین" هستند که قلمرو آن از یکسو به کوه‌های کارپات می‌رسد و از سوی دیگر به رود دُن؛ و آن‌ها در طول تاریخ مورد ستم روس‌ها و لهستانی‌ها بوده‌اند و متحد این دهقانان در نبردشان برای "آزادی ملی" دولت وین بوده است. بدینسان، ناسیونالیسم اوکرائینی با روح این مردم عجین شد.» [۴]

به این ترتیب، با گذر زمان، در منطقه فوق ناسیونالیسم پرخاش‌گر و مهاجمی پدید آمد، با گرایش شدید ضد روسی و ضد لهستانی، که در مقاطع حساس تاریخی بحران آفرین بوده است. این پدیده را «ناسیونالیسم اوکرائین غربی» می‌نامند.

@abdollahshahbazi