Get Mystery Box with random crypto!

#حکایت خانم از پیرمردِ دستفروش می پرسد:این دستمال ها دونه ای | کانال رسمی شهر علویجه

#حکایت

خانم از پیرمردِ دستفروش می پرسد:این دستمال ها دونه ای چنده؟ فروشنده پاسخ می دهد: هر کدوم دو هزار تومن خانم._ خانم می گوید:من شش تا برمی دارم و ده هزار تومن می دم یا نمی خرم و می رم. فروشنده پاسخ می دهد:اشکالی نداره خانم. با این که سودی برام نداره ولی این می تونه شروع خوبی برای من باشه چون امروز حتی یه دونه دستمال هم نفروخته ام و به پولِ این ها نیاز دارم.خانم، دستمال ها را با قیمتِ دلخواهِ خودش می خرد و با احساسِ برنده شدن، سوارِ ماشینِ شیکِ خود می شود و با دوستش به رستورانی شیک می رود. او و دوستش آن چه را که می خواستند سفارش می دهند. آن ها فقط کمی‌ از غذای خود را می خورند و مقدار زیادی از آن را باقی می گذارند!
صورتحساب را که ۳۵۰ هزار تومان بود ۴۰۰ هزار تومان حساب می کنند و به صاحبِ رستورانِ شیک می گویند که بقیه اش را به عنوانِ انعام نگه دارد...
این داستان ممکن است برای صاحبِ رستورانِ شیک، کاملا عادی به نظر برسد، اما برای پیرمردِ فروشنده بسیار ناعادلانه است... _سوالی که مطرح می شود این است: *چرا همیشه هنگامِ خرید از نیازمندان، باید نشان* *دهیم که قدرت داریم؟و چرا ما نسبت به کسانی که حتی نیازی به سخاوتِ ما ندارند سخاوتمند* *هستیم؟*

کانال رسمی شهر علویجه، بزرگترین خبررسانی منطقه مهردشت
┏━━━ ━━━┓
     @Alavijeh_Esfahan
┗━━━ ━━━┛