🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

دریافت‌هایی از اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید('وقت خوش | آرامش و پرواز روح

دریافت‌هایی از اسرار التوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید("وقت خوش"بهشت نقد تصوف و عرفان)۵
آورده اند که چون استاد امام(ابوالقاسم قشیری) را آن انکار به الفت و یگانگی بدل شد، از شیخ درخواست کرد کی هر هفته یک بار می‌باید کی درخانقاه من مجلس گویی. شیخ اجابت کرد یک روز نوبت مجلس بود و کرسی نهاده بودند و مردم می آمدند و می نشستند شیخ عبدالله باکو درآمد به پرسیدن استاد امام، گفت این چیست؟ استادامام گفت از آن شیخ بوسعیدست مجلس خواهد گفت. بنشین تا بشنوی. عبدالله گفت من او را منکرم یعنی معتقد نیستم. استاد امام گفت گوش دار کی این مرد مشرف است بر خواطرها تا هیچ حرکت نکنی و هیچ چیز نیندیشی کی او حالی بازنماید. پس شیخ بوسعید درآمد و بر کرسی رفت و مقریان برخواندند و شیخ دعا بگفت و در سخن آمد. شیخ عبدالله باکو آهسته گفت باخود "بس باد کی درباد است" او هنوز سخن تمام نکرده بود، شیخ روی سوی او کرد و گفت در باد معدن باد است. این کلمه بگفت و با سر سخن شد. استاد امام شیخ عبدالله را گفت چه کردی گفت چنین گفتم استاد گفت ترا نگفتم کی هیچ مگوی کی این مرد مشرف است بر هر چه کنی و اندیشی. چون شیخ در سخن گرم شد و شیخ عبدالله آن حالت او مشاهده کرد با خود اندیشه کرد که چندین موقف به تجرید بیستادم و چندین مشایخ رادیدم و نود و اند سال است که تا درخدمت مشایخ ام سبب چیست کی این همه بر این مرد اظهار می شود و بر ما نمی شود؟ شیخ در حال روی به وی کرد و گفت ای خواجه:
تو چنانی که ترا بخت چنانست و چنان
من چنین ام که مرا بخت چنین است و چنین
وصلی الله علی محمد و آله اجمعین و دست بر وی فرود آورد و از کرسی فرود آمد و پیش استاد امام و عبدالله باکو شد. چون بنشستند شیخ به استاد گفت کی با این خواجه بگو کی "دل خوش کن" شیخ عبدالله گفت آن وقت دل خوش کنم کی تو هر پنجشنبه به خانقاه من می بیایی شیخ گفت بسیار بزرگان و مشایخ را چشم بر تو افتاده است ما بدان نظرها می آییم نه به تو. چون شیخ این سخن بگفت گریستن و خروش از جمع برآمد و شیخ عبدالله آن انکار از دل بیرون کرد و جملۀ جمع صافی شدند.
حالت ایشان چنین بوده است که از سر راستی جنبیده‌اند و این مراعات زفان و نفاق ایشان را نبوده است.لا جرم از کلمه‌ای درست که ایشان می‌گفته‌اند چندین خوش‌دلی و صقا پدید می‌آمده است. و در عهد ما از صد هزار کلمه که به لطف و مراعات می‌گوییم یک ذره آسایش روی نمی‌نماید زیرا که به ریا و مداهنت آمیخته است و خود همه این است.(اسرار التوحید،فصل اول،حکایت19)
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح