بلبلی خون دلی(خانلری: خون جگر) خورد و گلی حاصل کرد باد غیرت به | آرامش و پرواز روح
بلبلی خون دلی(خانلری: خون جگر) خورد و گلی حاصل کرد
باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد(۱۳۴)
بلبل عاشق پس از رنج بیشمار به دیدار گل رسید، اما تندباد حسادت زمانه با خارهای فراوان حال خوشش را مشوش کرد.
۲- و طوطی به آرزوی شکرخواری دلخوش کرده بود که ناگهان سیل بنیاد فکن نیستی نقش آرزوها را از میان برد(آرزوها، نقش های ما در ساحل وجود است که مرگ چون سیلی آنها را میشوید و فرصت نقش زنی را در اختیار دیگران میگذارد-همه عمر یک رفت و برگشت موج-)
۳- روشنایی چشمم؛ میوه دلم که یادش جاودان! چه آسان از کنارم رفت و کارم مشکل شد.(-غزل در غم فرزند است و ایهام به از دست دادن هر نور چشم و گراتقدری :
-هم نوایی با شوق بلبل و طوطی برای تسکین درد
- بر شمردن ویژگی زمانه: بیت۱حسادت چرخ بیت۲غافلگیری ییت۳به آسانی گرفتن)
۴-اکنون( پس از مرگ فرزند)ای کاروان دار! بار و بنه سفر را از دست دادهام و با امید به بزرگواریات همراه این کاروان شدهام.( بار افتادن در سفر گاه به مرگ میانجامیده)
۵-روی خاکیام را(در غم فرزند یا از دست دادن هر حال خوش)که همراه با اشک هست کوچک نپندار! زمانه کج رفتار ،طربخانه عیش و نوش را از همین کاهگل درست کرده است.
۶-وااسفا! ماه زیبایم ازحسادت ماه فلک، در گور اقامت گزید.
۷-امکان دیدار از میان رفت، و شاه رخی( کیش شاه و زدن رخ) نزدی.در برابر زمانه چه می توان کرد؟! بازی آن انسان را بیخبر میکند.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح