ده بار دیگر خواندن مکبث صدبار دیگر خواندن کوری از آخر میدان آز | طنین ماه
ده بار دیگر خواندن مکبث صدبار دیگر خواندن کوری از آخر میدان آزادی تا اول میدان جمهوری . ما زندگی کردیم و ترسیدیم در روزهای سرد پرتشویش در ایستگاه متروی سرسبز در ایستگاه متروی تجریش . ما عاشقی کردیم و جان دادیم در کوچه های شهر بی روزن در کافه های دور دانشگاه در پله های سینما بهمن . ما زندگی کردیم و ترسیدیم ما زندگی کردیم و چک خوردیم ما توی هر چاهی فرو رفتیم ما توی هر شهری کتک خوردیم . مانند یک باران بی موقع در روزهای اول خرداد مثل دوتا کبریت تب کرده در پمپ بنزین امیر ٱباد . مانند یک خنیاگر غمگین که از صدای ساز می ترسید مثل کلاغ مرده ای بودیم که دیگر از پرواز می ترسید . عشق من و تو مثل حوضی تنگ جا کم میاورد و کدر می شد مانند یک نارنجک دستی در کوچه گاهی منفجر می شد
ما خاطرات مبهمی بودیم که روز و شب کمرنگ تر می شد دیوارها را هرچه می کندیم سلول هامان تنگ تر می شد . مثل دو ماهی-قرمز مغرور تا آخر دریا جلو رفتیم ما عاشقی کردیم و افتادیم ما عاشقی کردیم و لو رفتیم... @atenabagherii