Disingenuous = بدون صمیمیت، بدون صراحت لهجه، دورو Benign = مهربان، خوش خیم، بی خطر Forbore = خودداری کردن، امتناع کردن Chivalrous = جوانمرد، بلندهمت Impetuous = بی پروا، تند و شدید Boorish = خشن، بی نزاکت Circumspect = با ملاحظه، با تدبیر، محتاط Discern = تشخیص، تمییز Glean = خوشه چینی کردن، دست چین کردن، برچیدن Exotic = بیگانه، غریبه Jettison = از شر چیزی راحت شدن، بیرون افکندن، به دریا ریختن محموله از کشتی Contrive = تعبیه کردن، طرح ریزی کردن Adversial = Antagonistic Mercenary = آدم اجیر شده، مزدور، آدم پولکی Exploitative = انتفاعی، استخراجی Contradictory = Dichotomous Adduce = ایراد کردن، اقامه کردن، تقدیم کردن Trivial = Inconsequential = ناچیز، بی اهمیت Consequential = نتیجه ای مهم، پُراهمیت Inbreeding = پرورش، تولید از یک نسل، ادغام جانوران 1.7K views08:38