میترسم.. از روزی که در بعداز ظهری پاییزی تو چای بنوشی من در | depres_boy
میترسم.. از روزی که در بعداز ظهری پاییزی تو چای بنوشی من در کافه ای قدیمی بغض کنم پسر کوچکت با شیطنت بخندد و دخترت.. بیچاره دخترت :) تاوان کارهای تورا او قرارست پس بدهد تو نمیرسی؟ زمین به طرز وحشتناکی گرد است من میترسم :) @depres_boy