🔥 Burn Fat Fast. Discover How! 💪

🌾🌟الاهیات🌟🌾

Logo of telegram channel elahiat7 — 🌾🌟الاهیات🌟🌾 ا
Logo of telegram channel elahiat7 — 🌾🌟الاهیات🌟🌾
Channel address: @elahiat7
Categories: Uncategorized
Language: English
Subscribers: 117
Description from channel

خدا شناسی🕋
راز های جهان هستی🌍
علوم غریبه⭐️
حکایات و داستان های جالب📜
عرفانیات و عرفا✅
music🔈
video🎭
کانال دوم ما
@haghaiegh7
تماس در صورت لزوم:
@arisghazarian

Ratings & Reviews

3.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


The latest Messages

2021-12-12 11:28:17
فروش لوازم اسپرت خودرو فقط اصلی

محصولات اُرجینال با بهترین کیفیت و دوام بالا

اُرج‌مارکت


@Orgmarket
پیج اینستاگرام
https://www.instagram.com/orgmarket66/
73 views08:28
Open / Comment
2021-02-11 12:26:44 شیاد و معلم !!

روستایی بود دور افتاده که مردم ساده دل و بی سوادی در آن سکونت داشتند. مردی شیاد از ساده لوحی آنان استفاده کرده و بر آنان به نوعی حکومت می کرد. بر حسب اتفاق گذر یک معلم به آن روستا افتاد و متوجه دغل کاری های شیاد شد و او را نصیحت کرد که از اغفال مردم دست بردارد و گرنه او را رسوا می کند. اما مرد شیاد نپذیرفت.
بعد از اتمام حجت٬ معلم با مردم روستا از فریبکاری های شیاد سخن گفت و نسبت به حقه های او هشدار داد. بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد که فردا در میدان روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تا معلوم شود کدامیک باسواد و کدامیک بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در میدان ده گرد آمده بودند تا ببینند آخر کار، چه می شود.
شیاد به معلم گفت: بنویس «مار»
معلم نوشت: مار
نوبت شیاد که رسید شکل مار را روی خاک کشید.
و به مردم گفت: شما خود قضاوت کنید کدامیک از اینها مار است؟
مردم که سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شکل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا می توانستند او را کتک زدند و از روستا بیرون راندند.

@elahiat7
1.1K views09:26
Open / Comment
2021-01-25 10:33:15
چرا احترام مردم به روحانیت کم شد؟

یک وقت با آقای حاج آقا ابوالفضل زنجانی صحبت می‌کردم، فرمود:

فلان آقا توقّع دارد همان جور که در دوره صفویه فلان آخوند، متنفّذ و محترم بود و مردم در مقابلش خضوع داشتند، او هم همان‌گونه باشد ولی فکر نمی‌کند که در دوره صفویه اکثر مردم عوام و بی سواد بودند و ملّایشان هم شخصیتی مثل شیخ بهایی بود که واقعا قابل احترام بود.

در دوره ما ملّایشان شده‌اند من و مردم هم درس‌خوانده و باسواد شده‌اند.

مردم سطحشان بالا رفته و علما سطحشان پایین آمده است.

حالا اگر من توقّع داشته باشم تحصیل کرده‌های امروز همان احترامی که عوام آن روز برای شیخ بهایی قائل بودند، برای من داشته باشند، توقّع نابجایی است.

جرعه ایی از دریا (مجموعه مقالات ٬ حکایات و خاطرات) به قلم آیت الله شیبری زنجانی

T.me/elahiat7
1.1K views07:33
Open / Comment
2021-01-15 10:45:54 Mehdi Rasoli - Tasbihat Hazrat Zahra



https://t.me/elahiat7
735 views07:45
Open / Comment
2021-01-08 10:23:31 مردی بد صدا بود که گمان میکرد اذان گفتنش زیباست و می‌خواست از طریق اذان گویی کاری کند تا مسیحیان شهر مسلمان شوند. عده‌ایی به او گفتند تو با این صدای گوش خراشت بجای آنکه کسی را مسلمان کنی، همه را اسلام ستیز کردی! اما او تصور میکرد صدایش برای مردم لذت بخش است و خدا نیز از او راضی است...

چنان اعتمادی به کارش داشت که نصیحت‌های دیگران در گوشش فرو نمی‌رفت تا این که روزی مردی مسیحی که هدایای فراوانی در دست داشت با روی خندانی آمد و گفت: آن موذنی که صدای معجزه آسایش باعث آرامش زندگی من شده و مرا از پریشانی نجات داده کجاست؟! گفتند آن موذن را چکار داری ؟

گفت : دختری دارم که قصد داشت از دین مسیحیت خارج گردد و مسلمان شود، هرچه او را پند می‌دادم تا از این اندیشه بازگردد، نه تنها منصرف نمی‌شد بلکه حریص‌تر نیز می‌گشت تا مسیحیت را کنار گذاشته و اسلام بیاورد. من به کلی درمانده شده بودم که چه کنم تا دخترم از این تصمیم روی گرداند؟!

روزی در خانه نشسته بودیم که صدای بانگ آن موذن بلند شد. دخترم صدا را شنید و گفت این دیگر چه صدای نفرت‌انگیز و ناهنجاریست؟ تا کنون همچین صدای زشتی در هیچ کلیسایی نشنیده‌ام! خواهرش به او گفت این بانگ اذان مسلمانان است! دخترم باور نکرد، رفت از دیگری پرسید و باز همین را شنید. چون یقین گشتش رخِ او زرد شد و از مسلمانی دلِ او سرد شد!

دخترم بخاطر صدای ناهنجار آن موذن از مسلمانی دست کشید و مرا آسوده خاطر نمود. من سپاسگذار و ممنون آن موذن هستم که مرا از تشویش و اضطراب دائم نجات داد. اکنون بگویید کجاست آن موذن همایون و مبارک؟!

آنچه خواندید بخشی از مثنوی معنوی مولاناست که در دفتر پنجم آورده شده است. در این بخش مولانا حکایت افرادی را نقل می‌کند که با اعمال نادرست در دفاع از عقیده‌ایی باعث بدنامی و بی اعتباری آن باور می‌شوند.

@elahiat7
907 views07:23
Open / Comment
2021-01-07 10:44:37
پایان آدمیزاد بی خداییست!

نه از دست دادن معشوق
نه رفتن یار
نه تنهایی...
هیچکدام پایان آدمی نیست!
تنها بی خدایی
آدم را تمام میکند...

T.me/elahiat7
783 views07:44
Open / Comment
2020-12-15 17:21:35
گر نگهدار من آن است که من می‌دانم،
شیشه را در بغل سنگ نگه‌می‌دارد

T.me/elahiat7
1.0K views14:21
Open / Comment
2020-12-14 17:59:36
انسانها همیشه برای چیزهایی که آرزو می کند قدرت کافی دارند...
فقط سستی اراده است که نمی گذارد او در راه رسیدن به هدف و آرزوی خود گام بردارد

T.me/elahiat7
856 views14:59
Open / Comment
2020-12-06 15:14:45
ولی دنیا خیلی عوض شده! سال ۱۹۵۴ وقتی واکسن فلج اطفال توسط جوناس سالک کشف شد، او این کشف را بنام خود ثبت نکرد.

از او پرسیدند: چرا امتیاز کشفت را بنام خودت ثبت نکردی تا بتوانی درآمد بالایی از فروشش کسب کنی؟

او گفت:" مگر میشود حق انحصاری خورشید را فقط بنام خورشید زد تا کسی استفاده نکند؟ این واکسن هم همانند خورشید، آب و نفت برای استفاده بشریت از طبیعت ساخته شده".

جوناس سالک متولد ۱۹۱۴ در نیویورک بود و فرمول ساخت واکسن فلج اطفال را به طور رایگان در اختیار جهانیان قرار داد. او باعث شد میلیون ها کودک از جمله خود ما از فلج شدگی نجات پیدا کنیم.

الان می بینیم که یه سری کشور به سرعت به دنبال ساخت و پیدا کردن فرمول واکسن کرونا هستن که به انحصار خودشون بزنن و از فروش واکسن و فرمولش کلی درآمد کسب کنند.

T.me/elahiat7
940 views12:14
Open / Comment
2020-12-06 15:04:40
خبرنگاری طی مصاحبه ای از پیرمردی یهودی که به مدت ۶۰ سال و هر بار ۴۵ دقیقه کنار دیوار مقدس غربی اورشلیم به نیایش پرداخته بود پرسید:

دعای روزانه شما طی این ۶۰ سال چه بود؟ پیرمرد گفت: دعا می کنم برای: صلح بین مسیحیان، کلیمیان و مسلمانان؛ از بین رفتن تمام تنفرها و جنگ ها، رشد توام با بی خطری جوان ها و تبدیل آن ها به افراد با مسئولیتی که انسان ها را دوست داشته باشند...

خبرنگار پرسید: در نهایت احساس شما چیست؟ پیرمرد گفت: احساس می کنم دارم با دیوار حرف می زنم...

T.me/elahiat7
7.5K views12:04
Open / Comment