آموزش لغت priority
حق تقدم، تقدم، پیشآیندی، پیشینگی
women and children have priority
زنها و کودکان حق تقدم دارند.
in this matter I have priority over you
در این مورد من بر شما تقدم دارم.
● برتری، پیشی، تفوق
Japan's priority over other countries in car exportation
پیشی گرفتن ژاپن از کشورهای دیگر در صدور اتومبیل
● اولویت، سزیدگی، ارجحیت، سزاواری
the priority of education is undeniable
سزیدگی آموزش و پرورش غیر قابل انکار است.
● سزیده، ارجح
● هر چیز دارای اولویت یا سزاواری
school building is our top priority
احداث مدرسه بالاترین اولویت ما است.
* get one's priorities right (or wrong)
در تعیین اولویتهای خود خطا نکردن (یا کردن)
* give priority (to)
اولویت دادن (به)، سزاوارتر شمردن
* take priority (over something)
(نسبت به چیزی دیگر) سزاوارتر بودن، اولویت داشتن، ارجح بودن، سزیدن
#ieltsvocabulary
@effortlessielts