Get Mystery Box with random crypto!

آموزش لغت sustain ● نگهداشتن، برپاداشتن، (مجازی) قوت قلب دا | آموزش انگلیسی دکتر احمدی شاد

آموزش لغت sustain

● نگهداشتن، برپاداشتن، (مجازی) قوت قلب دادن

bones sustain the body

استخوان‌ها بدن را نگه می‌دارند.

heavy cables sustain the bridge

شاه سیم‌های کلفت پل را نگه می‌دارند.

their faith sustained them throughout the dark years of the war

ایمان آنها در طول سال‌های تیره‌ی جنگ به آنها قوت قلب می‌داد.

sustained attacks

حملات پیگیر (مستمر)

● حفظ کردن، ادامه دادن، پیگیری کردن

to sustain one's optimism

خوش بینی خود را حفظ کردن

I found it difficult to sustain an interest in their talk

برای من مشکل بود با علاقه به حرف‌های آنها گوش بدهم.

we must sustain our economic prosperity

ما باید رونق اقتصادی خود را حفظ کنیم.

it has sustained its reputation for a long time

مدتهاست که شهرت خود را حفظ کرده است.

● تحمل کردن، به خود هموارکردن، متحمل شدن، کشیدن، تاب آوردن

a man who has bravely sustained the burden of responsibility

مردی که با شهامت بار مسئولیت را تحمل کرده است

the losses which we have sustained are huge

زیان‌هایی که تحمل کرده‌ایم عظیم هستند.

@effortlessielts