چهل تز درباره نقد و منتقد «تزهایی دربارۀ نقد و منتقد» 1- هن | مسـعود فراسـتی«آرشیو»
چهل تز درباره نقد و منتقد
«تزهایی دربارۀ نقد و منتقد»
1- هنر همچون انسان، زندگی، واقعیت و حتی حقیقت نیازمند نقد است. هیچ حقیقتی –جز مرگ- در این جهان، ازلی و ابدی نیست. حقیقت نیز با نقد بالنده میشود. واقعيت و حتي حقيقت، مستقل از پراتيک انساني نيست. 2- یک پدیدۀ صحیح –و بهحق- همیشه در جریان مبارزه و نقد علیه یک پدیدۀ غلط و ناحق رشد میکند. 3- هیچ فرضیه و نظریهای در علم، فلسفه، روانکاوی و هنر و... را بدون نقد کردن نباید پذیرفت. هر اثری باید با قانون –و در مدیوم- خاص خود داوری و نقد شود. 4- نقد، شجاعت اندیشیدن است –و دانستن-. و شیوهای از اندیشیدن و عمل کردن است. نقد، پرسش کردن و به زیر سوال بردن است؛ و سود جستن از خرد –و فهم خویش-. نقد، ضرورت است. 5- نقد، بیرون کشیدن اندیشۀ خاموش –و پنهان- و تلاش برای تغییر آن است. نشان دادن اینکه چیزها آنطور که تصور میشوند، بدیهی نیستند. و عمل کردن به نحوی که انچه به منزلۀ امری بدیهی مینماید، دیگر بدیهی نباشد. 6- نقد، علیه استثمار مغزها و دلهاست و علیه تمام تعصبها، پیشفرضها و پیشداوریها. 7- نقد، هنر نافرمانی و عصیان اختیاری است. کنش نقد، مقاومت منفی بیپایان است.