وقتی این برنامهی هرشب پرسیدن رو شروع کردم میدونستم هر روز قر | Gabbro
وقتی این برنامهی هرشب پرسیدن رو شروع کردم میدونستم هر روز قرار نیست کار خارق العادهای کنم و همچین توقعی هم از خودم نداشتم. قرار بود قدمهای کوچیک رو ببینم، تلاشم در طول هر روز رو ببینم، جزئیات رو ببینم. احساس خوبی که در خودم به وجود آوردم، یه نقطهی روشن وسط تاریکی کل روز، یه کار که وقتی بهش فکر میکنم اون روز رو نجات داده از بیهودگی، از غم، از به خطا رفتن. میدونستم قرار نیست از روزهام راضی باشم، قراره نسبت به یه کار کوچیک، یه اتفاق که خودم باعثش بودم حس خوبی داشته باشم، همین برای بله شدن جواب سوال بسه. اینو گفتم برای شمایی که حس میکنم سخت میگیرید در جواب دادن به این سوال. ما میتونیم روزهایی داشته باشیم با نقطههای کوچیک روشن، مثل یه شب وسط شهر، یا روزهایی به شدت درخشان و روشن. قدر همون نقطههای روشن رو بدونیم. اونها هستن که مارو زنده نگه میدارن.