من امشب برای اولین بار کتاب قلعهی حیوانات رو خوندم و در بهت و | Gabbro
من امشب برای اولین بار کتاب قلعهی حیوانات رو خوندم و در بهت و احساس خفگی فرو رفتم. احتمالا همه خوندیدش ولی اگه نخوندید، حتما بخونید. همش دارم فکر میکنم کاش اون گوسفندهای آخر داستان نباشیم لااقل، همونایی که شعار میدادن "چهارپا خوب است و دو پا از آن بهتر" و اینجا یه بار دیگه نشون میده چیزی به اسم مرگ با شرافت نداریم و هزاران چیز دیگه... احتمالا تو این زندگی بنجامین باشم، اگه بتونم از یوغ باکسر بودن خارج بشم و در این حین گوسفند هم نشم. :)