بیاعتمادی شاه به اطرافیان خود بعد از سرنگونی مصدق
حقیقت هم این است که شاه بعد از قضیه مصدق دیگر به هیچکس جز دوستان نزدیک خود اعتماد نکرد و پس از گذشت مدتی به طوری که خود من ضمن خدمت در دربار شاهد بودم چنان اطمینانش را نسبت به همه از دست داد که هر چه پست و مقام کلیدی در سطح مملکت وجود داشت، همه را به دست اعضای خانواده سلطنتی و یا دوستان و نزدیکانشان که با سیاستهای اربابانش به خصوص آمریکاییها روی خوش داشتند، سپرد.
چنین رویهای هم گرچه نتیجهای جز محاصره شاه توسط گروهی وابسته به اجنبی، ریاکار و متملق و نالایق به بار نیاورد، ولی رفتار شاه به صورتی بود که گویی هیچ چیز جز «قدرت مطلقه» خوشنودش نمیکند و از مقامات مملکت نیز جز اطاعت محض و پذیرش سیاستهای دیکته شده بیگانگان و ستایش از خودش انتظار دیگری ندارد.
کتاب خاطرات مینو صمیمی، ص42و43
#ما_غدیری_هستیم
#پهلوی_بدون_روتوش
#لبیک_یا_خامنه_ای
بازنشر کلیه مطالب جهت روشنگری عموم مردم ، با ذکر #صلوات ، بدون ذکر منبع هم مجاز است.
#قرارگاه_پاسخ_به_شبهات_و_شایعات
@GhararGahShayeat