وقتی شب به خانه میایی وهمسرت غذایی بی مزه وشفته درست کرده وبا | کیمیای درون
وقتی شب به خانه میایی وهمسرت غذایی بی مزه وشفته درست کرده وبا اخم جلویت میگذارد وتو میگویی این دیگر چیست ؟واو میگوید همینه که هست ۔۔به جای پرسیدن اینکه چه رفتاری که داری وچرا این چنین وان چنان هستی ؟ این را از خودت بپرس؟من چه کردم ؟من چه کردم که این زن انگیزه پختن یک غذای خوشمزه را ندارد ؟ یا شوهرت را می بینی که کاری به کارت ندارد فقط سر کار میرود ومی آید وتوجهی ندارد این را بپرس ؟من چه کردم یا چه گونه بودم یا چه افکاری داشتم که دیگر هیچ شور وشوقی در این مرد نیست؟ من چه گونه ام که رییسم کارهای من را نمی بیند من چه گونه ام که معشوقم دیگر توجهی به من ندارد ؟ این یعنی تغییر ۔۔وبعد ببین چه باید بکنی که این نقطه جذب تو تغییر کند شبی با دسته گلی به خانه بیایی واز همسرت تعریف کنی۔ معشوقت را درتنگنا قرار ندهی و نیات خوب در موردش داشته باشی ۔۔ رییست را دوست داشته باشی وحسادت به همکاران را کنار بگذاری ودر یک کلام به درون خویش بروی وببینی انجا چه خبرست چه نابسامانی وجود دارد که دنیای تو این گونه است این یعنی تغییر ۔۔
فرمان دسته جمعی وروزانه ما:
"سپاسگزاریم که کشور عزیزمان در صلح ،درآزادی ،در آرامش ،در عشق ودر ثروت است"
