#هم-هویت-شدگی(2) پس قبل از اینکه بتوانم چیزی را تشخیص دهم اول | کیمیای درون

#هم-هویت-شدگی(2)

پس قبل از اینکه بتوانم چیزی را تشخیص دهم اول باید شکمم سیر باشد سقفی بالای سرم باشد پس بیشتر  منظور پول یا امکاناتی هست که ما بیشتر برای جمع اوری واندوختن میخواهیم نه اینکه جمع اوری خوب نباشد داشتن هر چیزی وافزودن آن خوب هست اما با چه نگاهی باشد من اینها را جمع اوری میکنم اینها تمام جان من می شونداگر انها را ازـدست بدهم گویی در حال مردنم مثل برخی ادم ها که ورشکست می شوند ویکدفعه سکته میکنند من حس هویت خودم را از اینها  میگیریم

احساس میکنم هر چه قدر بیشتر داشته باشم بیشتر وجود دارم البته همه اینها باورهایی هست که در ذهن وتوسطـ من ذهنی ایجاد شده .
وبرخی باورهای که به انها میچسبیم از باورهای دینی یا مذهبی هویت میگیریم من فلان دین را دارم این بهترین هست هر کسی این دین را ندارد اصلا خدا کاری با او ندارد
همه این چسبیدن ها را به اصلاح هم هویت شدگی میگویند پس من میتوانم با همسرم ،با فرزندم با بدنم با مذهبم با پولم با کارم با ماشینم با افکارم هم هویت بشم در صورتی که اینها هویت ما نیستند

هویت ما همان من اصلی ماست هشیاری که به هیچ کدام ازـاینها بستگی ندارد تن ما فرو می ریزد بدن ما برداشته می شود وما دیگر هیچ ارتباطی با این چیزها نخواهیم داشت همه این چیزهایی که در اطراف ما هست فقطـ برای همراهی در این سفر کوتاه است پس چرا باید ازـانها هویت بگیریم ودچار رنج شوم
join us;
@ghodraydaron
@Sepidhajizadeh