یک دوست می خواهم از جنس شکوفه های بهارنارنج حیاط خانه پدری که | بـِـِِـَِـَـَـَـِـِـِـِــِـِــه یـَـَـَـَـَـَـِـِـِـِـِـِـِـادرهاااا
یک دوست می خواهم از جنس شکوفه های بهارنارنج حیاط خانه پدری که بشکفد و عطرش کل لحظه هایم را پر کند؛ برای تمام دیوانه بازی هایمان پایه ثابت باشد؛ روزهای جمعه شانه به شانه ام از مانع های دلتنگی عبور کند و برای بی مزه ترین لطیفههایم قهقهه سر دهد؛ باهیجان از اتفاقات جالب روزانه اش بگوید و لبخندش زخم های تنم را بخیه بزند.. یک رفیق از نوع نابش؛ از همانهایی که وقت خندیدن خنده هایش کوک باشد و با گریه ام بغضش گردن کج کند؛ پای خوب بودن و بد بودنم بایستد و پای قولهایش سند وفاداری بزند؛ خلاصه که ساده باشد و پیچیده دوست بدارد .... @hamidvaraha