Get Mystery Box with random crypto!

مصاحبه ی خبرنگار «سان» با کارل مارکس اوت ۱۸۸۰ (۱) کارل مارکس | Hegemony & Culture | هژمونی و فرهنگ

مصاحبه ی خبرنگار «سان» با کارل مارکس
اوت ۱۸۸۰ (۱)

کارل مارکس یکی از برجسته ترین انسان های کنونی است که در سیاست انقلابی ۴۰ سال اخیر نقشی رازگونه ولی پرتوان داشته است. مردی که اشتیاقی به خودنمایی یا شهرت ندارد؛ در زندگی خودستا نیست یا از تظاهر به قدرت بی نیاز است؛ مردی که نه عجول است و نه فارغ بال؛ مردی با عقلی توانمند، وسیع و رفیع که سرشار از طرح هایی گسترده، روش های منطقی، و اهدافی عملی است. او زمین لزله هایی که ملت ها را متشنج کرده و تاج و تخت ها را به انهدام کشیده است را تحمل کرده و هنوز استوار ایستاده است و بیش از هر فرد دیگری در اروپا، از جمله خودِ مازینی، تاج بر سرها و شیادان حاکم را تهدید و وحشت زده کرده است.

به عنوان دانشجوی برلین، منقد هگلیسم، ویراستار نشریات، خبرنگار قدیمی «نیویورک تریبون»، روح و کیفیت های خود را نشان داده است؛ بنیان گذار و روح والای یک انترناسیونال که زمانی خوفناک بود و نویسنده ی کاپیتال است. او از نیمی از کشورهای اروپایی اخراج شده است، و تقریبا از تمام آن کشور ها تبعید شده، و طی ۳۰ سال گذشته به لندن پناهنده شده است. در مدتی که من در لندن بودم، او در رامزگیت، تفرج گاه مهم ساحلی لندنی ها، به سر می برد. او و دو نسل از خانواده ی او را در کلبه ای ملاقات کردم. زنی با چهره ای مقدس، زبانی شیرین و باوقار که از قرار معلوم بانوی خانه و همسر کار مارکس است، دم در به من خوش آمد گفت. آیا این مرد ۶۰ ساله با آن جمجمه ی بزرگ، سیمایی وزین و مهربان کارل مارکس است؟

دیالوگ های او مرا به یاد سقراط می انداخت – چقدر آزاد، همه جانبه، خلاق، نافذ و اصیل – با چاشنی طعنه آمیز و نشانه هایی از شوخ طبعی، و نشاطی سرگرم کننده. او درباره ی نیروهای سیاسی و جنبش های عمومی کشورهای مختلف اروپا سخن می گفت – جریان های پهناور در روح روسیه، جنب و جوش ذهن آلمان، کنش فرانسه، عدم تحرک انگلستان. سخنان او در باره ی روسیه امیدوارانه، در باره ی آلمان فلسفی، در باره ی فرانسه با خوشحالی بود و در باره ی انگلستان غم انگیز – به «اصلاحات اتمی» که لیبرال های پارلمان بریتانیا وقت خود را صرف آن می کردند با تحقیر می نگریست. با بررسی جهان اروپا، یکایک کشورها، اشاره به شاخص ها و رویدادها و شخصیت های آشکار و نهان، نشان می داد که جریان امور به سوی پایانی در حرکت است که مطمئنا به وقوع خواهد پیوست.

اغلب از سخنان او تعجب می کردم. بدیهی است که این مرد که کمتر دیده یا شنیده شده است، در ژرفای زمان نفوذ داشت و از نوا تا سن، و از اورال تا پیرنه، مشغول تدارک ظهوری جدید است. کار او نه در حال حاضر و نه در زمان گذشته بیهوده نبوده است؛ دوره ای که طی آن تغییرات بسیار مطلوبی روی داده است، مبارزات قهرمانانه ای به وقوع پیوسته، و جمهوری فرانسه به فرازهایی دست یافته است. در حین صحبت، پرسشی که از او کردم - «چرا در حال حاضر هیچ کاری نمی کنی؟» - به دیده ی او پرسش یک فرد ناآموخته بود که پاسخی صریح نداشت. وقتی درباره ی ترجمه ی انگلیسی اثر سترگ او کاپیتال که بذر محصولاتی در عرصه های بسیار متنوع را کاشته است پرسش کردم، اثری که از متن اصلی آلمانی به روسی و فرانسوی ترجمه شده است، ظاهرا پاسخی نداشت اما گفت برای ترجمه ی انگلیسی پیشنهادی در نیویورک به او داده شده. به گفته ی او این کتاب صرفا یک پاره، یک بخش از سه بخش است. دو بخش دیگر هنوز انتشار نیافته است که در مجموع یک سه گانه ی «زمین»، «سرمایه»، « اعتبار» است. به گفته ی او، این بخش آخری به طور عمده از ایالات متحده نمونه برداری کرده است، جایی که اعتبار رشد شگفت آوری داشته است.

آقای مارکس نظاره گر فعل و انفعالات آمریکا بوده و ملاحظات او در باره ی برخی از نیروهای شکل دهنده و اصلی زندگی آمریکا سرشار از پیشنهادات است. ناگفته نماند که به بیان او هر کسی که خواهان خوانش کاپیتال است، ترجمه ی فرانسوی را از بسیاری جهات نسبت به اصل آلمانی، برتر خواهد یافت. آقای مارکس هنگام صحبت درباره ی برخی از پیروان متوفی اش به هنری روچفورد فرانسوی، باکونین جنجالی، لاسال قابل، و دیگران اشاره کرد. من می دیدم که نبوغ او چگونه مردانی را به خود جذب کرده بود که شاید تحت شرایطی دیگر، می توانستند مسیر تاریخ را هدایت کنند.

در حالی که مارکس مشغول گفتگو بود، بعدازظهر درحال رنگ باختن به گرگ و میش شبی تابستانی در انگلیس بود. او پیشنهاد کرد در شهر ساحلی و در کنار ساحل راه پیمایی کنیم، جایی که هزاران نفر، اکثرا کودک، در حال تفرج بودند. ما در شن های اینجا، مهمانی اعضای فامیل او را می بینیم – همسر او که به من خوش آمد گفته بود، دختران و فرزندان آنها، و دو داماد که یکی از آن دو پروفسور دانشگاه کینگ در لندن است و فکر کنم آن دیگری هم اهل قلم باشد.