موضعِ عرفاء شیعه در برابر آموزههای عرفان و تصوف حيدر حبّ الل | افکار و آراء حیدر حبالله
موضعِ عرفاء شیعه در برابر آموزههای عرفان و تصوف
حيدر حبّ الله ترجمه: محمّد رضا ملايی
سوال: معروف است که عرفانِ شیعی، از تصوف منشعب شده است. سوال من این است که آیا عرفاء شیعه، هر آنچه در این عرفانِ صوفیانه آمده را قبول میکنند بدون اینکه مثلا آن را نقد کرده و یا با آن معارضه و مخالفت کنند و یا حداقل، آن را مطابقِ عقائد خود، سر و سامان میدهند؟ یا اینکه عرفاء شیعه، فقط اکتفا به نقل و شرحِ آموزههای عرفان صوفیانه میکنند و نه بیشتر؟ در اینجا منظور من فقط عرفاء است و نه محدثین و فقهاء.
جواب: لازم است به چند نکته توجه کنیم: اصولا عرفاء معتقدند علومشان، بر اساس کشف و شهود است. کشف و شهود در نزد آنها، مهمتر و خالص تر از ادلهی عقلیه و نیز ادلهی نقلیهای است که در بسیاری از موارد – همانطور که مشهور است – مبتنی بر ظن و گمان میباشد. لذا نمیتوان از آنها خواست تا عرفانِ خود را بر اساسِ فلان عقیده، تنظیم کنند. چنین درخواستی شبیه این است که از علم پزشکی بخواهیم خود را با عقیده به نبوت، همساز و تنظیم کند! هر علمی، معیارهای خاص خود را دارد؛ لذا وقتی در صدد محاجّه و مناقشه با عرفاء هستیم باید معیارهای علمیِ آنها و نیز میزانِ کارآیی و صحتِ این معیارها را مورد مناقشه قرار دهیم؛ نه اینکه بر اساسِ تعارض یا عدمِ تعارضِ شیوهی آنها با یک عقیدهی خاص، به مناقشه با آنها برخیزیم. عقائد، از نتایجِ بحثِ علمیِ کامل است و لذا متفرع بر چنین بحثی میباشد و نه بر عکس. شما بعد از ارزیابیِ اطلاعاتِ مختلفِ علمی – که مرتبط با موضوعاتِ عقائدی است – عقائدِ خود را سر و سامان داده و انتخاب میکنید حال یا بر اساس نصوص دینی و یا ادلهی عقلی و یا بر اساس شهود قلبی و یا هر مصدر معرفتی دیگر. ولی امروزه وقتی با کسی مواجه میشویم که برای یک ایده و اندیشه، دلیلی ارائه میکند در مقام نقدِ او، میگوییم حرف و ادعایِ تو، بر خلاف عقیده است. چنین برخوردی، اشتباه و غیر روشمند است. معیارِ حق و باطل، عقیده نیست بلکه از نظر معرفتی، ادلهی آن عقیده است که میتواند معیار حق و باطل باشد. لذا وقتی با دلیلی مواجه میشویم که معارض با ادلهی یک عقیده است باید دربارهی آن بحث کنیم نه اینکه از آن دلیلِ معارض، روی برگردانیم با این توجیه...