پیرمرد پیرمردی گفت:عاشق می شوی روزی جوان فکرِ فردایی ولی هرروز، امروزی جوان برفِ پیری رویِ سر می بارد از تقدیرِ تو تویِ سرمایِ زمستان° سخت° می سوزی جوان هرچه در سر داشتی باید فراموشش کنی جز فراموشی و خاموشی نیاموزی جوان آنچه دنبالش نمی گردی به دستت می رسد آنچه را از دست دادی دل° نمی دوزی جوان غُصه یِ عُمرِ گران خوردن، علاجِ درد نیست حیف° فرداییست که مانندِ امروزی جوان حسین حیدری"رهگذر" مجموعه شعر از گور برگشته ۱۴۰۰/۱۱/۲۷ @Heidari_Official2 2.3K viewsedited 19:48