۱ در روز جمعه مردم را به مسجد فراخواند و در خطبهیِ شکوه | سعید هلیچی
۱
در روز جمعه مردم را به مسجد فراخواند و در خطبهیِ شکوهمند خود گفت: که من از اولیای خدا و برگزیدگان خدا و دوستان خدا هستم
۲
در این شهرِ از پای در آمدهیِ شکستهیِ غمین، ادعا کرد که نمایندهی شخصی و سخنگوی خداست آیا اجازه هست سوال کنم که ای خدایِ بزرگ آیا تو به اینان وکالتِ مهر و موم شده دادهای که تا ابد بر گردن ملت ما بنشینند...؟! آیا تو به اینان دستور دادهای که این شهر را ویران کنند؟ و به دستور خدا همچون سوسک، ما را له کنند؟ و به دستور خدا با چکمهها بر تن و دهانمان بکوبند؟ اما اگر از این حاکمان سوال کنی که چه کسی در دنیا تو را نمایندهی امور ما قرار داده؟ به ما میگوید: ای نادانان آیا نمیدانید که من خویشاوند (داماد) خدا شدهام؟!
۳
میخواهم فریاد برآورم: آیا تو وزیر اقتصاد را منصوب کردهای؟ خب پس چرا فقر به سر حد خود رسیده است؟ چرا صبر به سرحد خود رسیده است؟ چرا اوضاعِ ما بدتر شده است؟ و خوراک اصلیِ ما شده است زباله و گنجشک در سرزمین ما چیزی پیدا نمیکند جز نخاله... پس آیا گرانیِ نان امری از سوی خداست؟؟ و آیا گرانی لوبیا و نخود و ترشی و سبزی امری از سوی خداست؟ و آیا گرانی مرگ و کفن امری از سوی خداست؟ خب پس چرا بزرگان خاویار نوشِ جان میکنند و ما دمپایی میخوریم؟ خب پس چرا فرماندهان ویسکی نوش جان میکنند و ما گل و لای...؟! خب پس چرا در سرزمینمان، انسانِ فقیر قرص نان را از قرص ماه تشخیص نمیدهد؟! خب پس چرا کودکان در شکم مادرشان دست به خودکشی میزنند؟!
۴ میخواهم از خدای بزرگ بپرسم که آیا تو به آنها یاد دادهای ما را شستوشوی مغزی بدهند و زنان ما را به بردگی بگیرند؟ و به جای خرها و اسبها بر ما سوار شوند؟ میخواهم از خدایِ بزرگ بپرسم که آیا تو به آنها دستور دادهای استخوان و قلمهای ما را بشکنند؟ و فاعل و مفعول را بکشند؟ و مانع کاشت گلها در باغها بشوند؟
۵
میخواهم بپرسم: ای خدا... آیا تو به آنها ثروت دادهای که کاخ ورسای و بریتانیا را بخرند و بابل و باغهای معلق را بخرند و روزنامههای مزدور را بخرند آیا تو چک سفید به آنها دادهای؟ که تاج بریتانیایی و قصرها را بخرند و زنانِ در قفس که همچون کبوترند را بخرند و ماه سبز رنگ در آسمان نیشابور را بخرند؟
۶
میخواهم بپرسم: ای خدا... آیا واقعا خویشاوند آنها شدهای؟ و آیا قاتلِ ملت خویش خویشاوند خدا میشود؟؟